نام کتاب : قضاء وقدر ، جبر واختيار ( فارسي ) نویسنده : دكتر محمد مهدي گرجيان جلد : 1 صفحه : 203
از پناهگاه و گذرگاه ( قدر ) دور مى باشند و مشيت الهى از آن فاصله داشته و در تحقق افعال تو سهمى ندارد - خواه به سود و يا زيان تو باشد - و همگى از اراده تو سرچشمه مى گيرند ، و اگر افعال ياد شده از قدر الهى سرچشمه مى گرفت و عيد عقاب و وعده ثواب ، متوجه تو نمى گرديد . اين نهايت چيزى است كه فكر تو آن را هدف قرار داده و حركت خاطر تو در آن محل ، توقف نموده و عناد تو در بحث به آن دست يافته و نسبت به آينده خود به آن دل بسته است . و اگر فراست و هوشيارى من در اين نتيجه گيرى و اين كه آن شبح همراه تو ، همان ( حى بن يقظان ) است ، [1] مرا تصديق نمايد در پيروزى بر تو از آن كمك گرفته و در نجات تو از آنچه بر تو مشتبه گرديده او را شريك خود مى سازم ، پس بايد مصاحب من نزد او رود و به نحوى در برابر او بايستد تا ما را با او آشنا كند و هنگامى كه نزد او رفت و او را همان فرد مطلوب خود يافت ، در اين هنگام ما به سوى او مبادرت كرده و بر او درود فرستاديم و براى از بين بردن استيحاش و فراهم آمدن اسباب انبساط و گشاده رويى ، وى را از جانب خود در رفاه قرار داديم و سخن گفتن در فنون مختلف آغاز شد . پس او رد به جانب من كرده و گفت : چگونه است كه تو را بر غير آنچه قبلا مى شناختم مى يابم ، تو را كم نشاط و خشكيده و پژمرده ، استخوان فرسوده ، زبان بسته ، بى رمق ، عبوس و گرفته مى بينم با اين كه شناخت من از تو غير از اين است . تو بسان آتش شعله ور و چشمه اى جوشان و گردبادى تند ، كاردى بران و اسبى سركش بودى ، پس گويا جوششهاى گذشته تو فروكش نموده و جريان خون در رگهايت باز مى ايستاده است . گفتم : آرى روزگار ، ضربه هاى گوناگونى دارد و مرد در كشاكش آن است . گاهى انسان جامه به تن مى كند و گاهى آن را بيرون مى آورد ، گاهى برخوردار از خلعت و
[1] - لفظى است كه از آن اراده ( عقل فعال ) مى كنند .
203
نام کتاب : قضاء وقدر ، جبر واختيار ( فارسي ) نویسنده : دكتر محمد مهدي گرجيان جلد : 1 صفحه : 203