نام کتاب : قضاء وقدر ، جبر واختيار ( فارسي ) نویسنده : دكتر محمد مهدي گرجيان جلد : 1 صفحه : 137
بنابر اين ، مطلوب بالاصاله خود ذات و به دنبال آن بقاى ذات و كمالات ذات است و مطلوبيت اشياء ديگر به جهت تأثيرى است كه در تأمين اين مطلوبهاى اصيل دارند . و همچنين منفور بالذات ، فناء و نقص وجود خودش مى باشد و منفوريت اشياء ديگر به جهت تأثيرى است كه در منفور بالذات دارند . بدين ترتيب ، وجه روشنى براى تعميم خير وشر به كمال و نقص ، و سپس به وجود و عدم به دست مى آيد ، يعنى با قرار دادن مصداق مطلوب و نامطلوب ( كمال و نقص وجود ) به جاى اين عنوانها در يك طرف اضافه ، و حذف ويژگى شعور و ميل از طرف ديگر ، تعميم به كمال و نقص ، حاصل مى شود . سپس با توجه به اينكه مطلوبيت كمال وجود ، تابع مطلوبيت اصل وجود است و كمال شئ هم چيزى جز مرتبه اى از وجود آن نيست ، نتيجه گرفته مى شود كه اصيل ترين ( خير ) براى هر موجودى ، وجود آن ، و اصيل ترين شر براى هر موجودى ، عدم آن خواهد بود . اين تعميم اگر با نظر عرف هم موافق نباشد ، از نظر فلسفى صحيح بلكه لازم است ، زيرا فلسفه از حقايق نفس الامرى بحث مى كند ، صرف نظر از اينكه مورد ميل و رغبت كسى باشد يا نباشد . 3 - هرگاه به كمال رسيدن موجودى ، متوقف به شرط عدمى ( عدم مانع ) باشد ، مى توان آن امر عدمى را به يك معنا از اجزاء علت تامه براى حصول كمال مفروض شمرد و از اين جهت ، آن را خيرى براى چنين موجودى محسوب داشت . و بر عكس ، هرگاه نقص موجودى معلول مزاحمت موجود ديگرى باشد ، مى توان موجود مزاحم را شرى براى آن تلقى كرد ، ولى از نظر دقيق فلسفى ، اتصاف امر عدمى به خير ، و همچنين اتصاف امر وجودى به شر ، بالعرض است ، زيرا امر عدمى از آن جهت كه كمال موجود ديگرى ، به نوعى استناد به آن پيدا كرده ،
137
نام کتاب : قضاء وقدر ، جبر واختيار ( فارسي ) نویسنده : دكتر محمد مهدي گرجيان جلد : 1 صفحه : 137