پدرش روايت كرده است كه گفت : هنگامى كه آيه * ( نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَكُمْ ) * نازل شد ، رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله ، على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السّلام را بحضور طلبيد و فرمود : بار خدايا ! اينان اهل بيت من هستند . مؤلف گويد : « حاكم » اين حديث را در [ مستدرك 3 / 150 ] روايت كرده و اظهار داشته است : اين حديث به نظر « بخارى » و « مسلم » ، از احاديث صحيح است و « بيهقى » هم ، در كتاب [ سنن 7 / 63 ] روايت كرده است . « زمخشرى » در « كشّاف » و « فخر رازى » در « تفسير كبير » در ذيل تفسير آيهء مباهله در سورهء آل عمران و « شبلنجى » در [ نور الابصار ص 100 ] روايت كردهاند و مطالب ذيل به نقل از « نور الابصار » چنين است : مفسّران گفتهاند : هنگامى كه رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله آيه مباهله را بر نجرانىها تلاوت فرمود و آنان را به مباهله فرا خواند ، اظهار داشتند : به ما اجازه بدهيد تا باز گرديم و تصميم لازمى اتخاذ كنيم و فردا به ملاقات شما بيائيم و تصميم خود را به اطلاع شما برسانيم . در مراجعت ، برخى با برخى ديگر ، راجع به مباهله به گفتگو پرداختند و همان زمان از « عاقب » كه بزرگ آنان بود و نجرانىها او را صاحب رأى و دانشمند خود مىدانستند ، پرسيدند : اى عبد المسيح ! نظر تو دربارهء مباهله كردن با محمد صلَّى اللَّه عليه و آله چيست ؟ « عاقب » در پاسخ آنها گفت : اى گروه ترسايان ، مىدانيد كه محمّد صلَّى اللَّه عليه و آله پيغمبر برگزيدهاى است و هر گاه شما با او به مباهله پردازيد ، همگى ما به هلاكت خواهيم رسيد . در روايت ديگر آمده است كه خطاب به آنان گفت : بخدا سوگند ! هيچ قومى در صدد مباهلهء با پيغمبرى برنيامد مگر آنكه همگى آنها به آتش هلاكت سوختند و نابود گرديدند . بهتر آنست از تصميمى كه گرفتهايد روى برتابيد و با او وداع كنيد و به ديار خود بازگرديد . فرداى آن روز ، رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله در حاليكه امام حسن عليه السّلام را در كنار خود قرار داده و دست امام حسين عليه السّلام را بدست گرفته بود و حضرت زهرا عليها السّلام و حضرت