مرا به خلافت بر زنان و كودكان موظَّف مىدارى ! رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله در پاسخ او ، فرمود : آيا خرسند نيستى از اينكه منزلت تو نسبت به من ، همانند نسبت و منزلت هارون عليه السّلام ، به حضرت موسى عليه السّلام باشد ؛ با اين تفاوت كه پس از من پيغمبرى مبعوث نمىشود . 2 - در روز جنگ خيبر ، از رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله شنيدم ، مىفرمود : پرچم اسلام را به دست كسى به اهتزاز مىآورم كه خدا و رسول را دوست مىدارد و خدا و رسول هم ، او را دوست مىدارند ! از شنيدن اين سخن همه ما در انتظار چنان عطيّهاى بوديم و دستها از آستين بيرون آورده تا پرچم اسلام را در اختيار بگيريم ، همان زمان رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود : على را بحضورم بياوريد . على عليه السّلام را در حالى بحضور حضرت رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله دعوت كردند كه حضرتش به درد چشم دچار بود ، رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله آب دهان مبارك را در چشم حضرت على عليه السّلام چكانيد ، ديدگانش شفا يافت و پرچم اسلام را كه يادبود نصرت الهى بود ، به دست او سپرد و از بركت وجود حضرت على عليه السّلام ، فتح و پيروزى نصيب اسلام شد . 3 - هنگامى كه آيه مباهله * ( فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَأَبْناءَكُمْ ) * ( سوره آل عمران ، آيه 61 ) نازل شد ، رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله ، حضرت على عليه السّلام و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسين عليهم السّلام را بحضور طلبيد و فرمود : بار پروردگارا ! اينان اهل بيت من هستند . مؤلف گويد : اين روايت را « ترمذى » در [ صحيح 2 / 300 ] ، « احمد حنبل » در [ مسند 1 / 185 ] و « سيوطى » در « الدّر المنثور » ، در ذيل تفسير آيه مباهله در سورهء آل عمران ، روايت كردهاند . « سيوطى » اظهار داشته است : اين حديث را « ابن منذر » و « حاكم نيشابورى » و « بيهقى » در « سنن » ، از « سعد بن ابى وقاص » نقل كردهاند . [ صحيح ترمذى 2 / 166 ] به سند خود ، از « عامر بن سعد بن وقاص » از