[ مسند احمد حنبل 3 / 175 ] به سند خود ، از « انس » روايت كرده است كه مرد تهيدستى ، حضور مبارك رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله آمد و تقاضاى كمك و مساعدت نمود . رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله رمهء گوسفندى را كه فاصلهء ميان دو كوه را پر كرده بود ، به وى ارزانى داشت ! مرد بينوا كه چنين انتظارى نداشت ، با قوم خود ملاقات كرد و گفت : اى بستگان من ! در برابر فرمان محمّد صلَّى اللَّه عليه و آله ، تسليم باشيد و به او ايمان بياوريد ؛ چرا كه به گونهاى مرا مساعدت كرد ، مانند شخصى كه هيچگونه بيمى از تهيدست شدن ندارد يا گفت : مساعدتى كرد كه بيمى از فقر ندارد . [ سنن دارمى 1 / 34 ] به سند خود ، از « جابر » روايت كرده است كه هيچگاه پيش نيامد ، كسى از رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله تقاضاى مساعدتى بنمايد و حضرت به تقاضاى او ترتيب اثرى ندهد و بگويد : نه ! [ همان كتاب 1 / 30 ] به سند خود ، از « ابن عمر » روايت كرده است كه كسى را بزرگوارتر ، سخاوتمندتر ، دلاورتر ، نيكوسيماتر و پاكيزهتر از رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله نديدم . [ مجمع هيثمى 9 / 13 ] از « انس » روايت كرده است كه رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله خطاب به اصحاب فرمود : آيا مىخواهيد به شما بگويم كه سخاوتمندترين مردم كيست ؟ آرى ، سخاوتمندترين سخاوتمندان ، خداى متعال است و من سخاوتمندترين فرزندان آدم عليه السّلام هستم . اين روايت را « ابو يعلى » نقل كرده است . [ همان كتاب 9 / 13 ] از « ابن عمر » نقل كرده است كه از رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله شنيدم ، مىفرمود : در يكى از روزها ، بزّازى نزد من آمد . پيراهنى را به چهار درهم ، از وى خريدم و به محض اينكه پارچه فروش از نزد من رفت ، آنرا پوشيدم . مردى از انصار وارد شد و اظهار داشت : يا رسول الله ! اندام مرا به پيراهنى بياراى ، تا خداى تعالى ، جامههاى بهشت را بر اندامت بيارايد ! رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله پيراهن را از