از اين پيشآمد كه برايم اتفاق افتاده بود ، سخت نگران بودم . از سوى ديگر ، اثر شكافتگى را كه از سينه تا منتهاى عانهام بود ، مانند بندى مشاهده مىكردم . اين بود ، حقيقت گفتار و آغاز كار نبوّتم . مرد عامرى كه اين واقعيّات را شنيد ، گفت : گواهى مىدهم كه خدا يكى است و تو پيغمبر اوئى و فرمان تو ، راست و درست است و شايسته است كه آن را بپذيرم . پس از آن ، خاطر نشان ساخت ، اكنون سؤالاتى دارم كه آرزومندم پاسخ آنها را ايراد فرمائى ! رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود : « سل عنك » حال آنكه پيش از اين هر كسى بحضور مىرسيد و سؤالى داشت ، مىفرمود : « سل عمّا بدالك » اينك به طرزى كه معمول ميان بنى عامرى بود ، فرمود : « سل عنك » [ بالاخره پاسخ سؤالات را در خور فهم او ايراد كرد ؛ در ضمن با جمله « سل عنك » ثابت كرد كه من از اصطلاحات شما آگاهم ] مرد عامرى شروع به سؤال كرد و گفت : اى پسر عبد المطَّلب ! چه خصلتى ، كار بد را تقويت مىكند و به آن مىافزايد ؟ فرمود : دنبال كردن و ادامه كار بد و گناه ، آنرا افزون نمايد ! سؤال ديگر ، آيا كسى كه مرتكب كار زشتى مىشود ممكن است نيكوكارى به حال او سودبخش باشد ؟ فرمود : آرى ، « توبه » زشتى گناه را مىشويد و نيكوكارى ، آثار بدكردارى را نابود مىسازد . اينك ، هر بندهاى كه در حال آرامش و راحتى ، به ياد خدا باشد ، خداى تعالى در هنگام ناراحتى او را يارى مىنمايد ! مرد عامرى گفت : چگونه ممكن است كه خداى تعالى با بندهاش چنين نمايد ؟ فرمود : خداى تعالى مىفرمايد كه هيچگاه براى بندهام ، دو گونه ايمنى و دو گونه بيمناكى بوجود نمىآورم ؛ اينك هر بندهاى كه در دنيا ، خود را از شكنجهء من در امان بدارد ، در قيامت هنگامى كه بندگانم را گرد مىآورم ، او را از شكنجهء خود ،