گوارا باشد و تأخير در آمدن باران مفرما . باران فراوانى بفرست كه هيچگونه زيانى بر ما وارد نسازد . دعاى پيغمبر صلَّى اللَّه عليه و آله مستجاب شد . باران فراوانى باريد ، چنانكه مردم از كثرت باران ، به ستوه آمده ، به عرض رسانيدند : خانههاى ما ، از زيادى باران ، رو به ويرانى است . رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله دستهايش را به دعا برداشت و به عرض رسانيد : پروردگارا ! باران را در حوالى اطراف نازل كن و از ريزش آن بر ما ، جلوگيرى فرما . بلافاصله ، ابرها ، قطعه قطعه شد و به طرف راست و چپ قبيله ، پراكنده گشت ! [ سنن دارمى 1 / 43 ] به سند خود ، از « اوس بن عبد الله » روايت كرده است كه سالى ، خشكسالى سختى مردم مدينه را تهديد كرد . مردم قحطى زده ، نزد « عايشه » آمده و از خشكسالى شكوه كردند . « عايشه » گفت : خود را به مرقد رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله متوجه سازيد و از آنجا ، روزنهاى كه سقفى حائل نباشد ، بسوى آسمان بگشاييد . به مجردى كه به اين عمل اقدام كردند ، باران شديدى باريد و آن سال ، بر اثر باران ، گياهها روييد و شترها به قدرى فربه شدند كه حالت فتق به آنها دست داد و آن سال را ، « سال فتق » ناميدند