دريغ مدار و بارانى را كه فرو مىفرستى وسيله نيرومندى و رسيدن به آرزوى ما قرار بده » . آنگاه ، دستهاى خود را تا آنجا فرا برد كه زير بغل مباركش ، نمودار گرديد . سپس پشت به مردم كرد و رداى خويش را از پائين به بالا ، بر دوش خود افكند همچنان كه دستها را بالا برده بود ، توجّهى به مردم كرد و از منبر به پائين آمد . و دو ركعت نماز به جاى آورد . در آن هنگام ابرى در آسمان پديد آمد و رعد و برق ، گوشهاى مردم را به خود متوجه ساخت و به دنبال آن ، باران شديدى - به امر خدا - باريد و هنوز پيغمبر اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله وارد مسجد نشده بود كه سيلها از هر طرف جارى گشت و مردم ، با سرعت هر چه تمامتر ، به خانههاى خود رهسپار شدند . پيغمبر صلَّى اللَّه عليه و آله از ديدن اين صحنه ، لبخندى زد كه دندانهاى مباركش نمودار گرديد و فرمود : گواهى مىدهم كه خدا بر همه چيز تواناست و من بنده و رسول او مىباشم . [ مسند احمد حنبل 4 / 235 ] به سند خود ، از « شرحبيل بن سمط » روايت كرده است ، در ملاقاتى كه با « كعب بن مرة » داشت خطاب به او گفت : اى كعب ! حديثى از رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله نقل كن . - « كعب » ، حديث را تا آنجا ايراد نمود كه - مردى حضور رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله شرفياب شد و معروض خاطر داشت : براى مردم « مضر » از خداى تعالى ، درخواست باران كن ! پيغمبر صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود : از درخواست تو پيداست كه ميانجى « قبيلهء مضر » هستى ؟ عرض كرد : آرى ، يا رسول الله ! مقام و موقعيت شما در پيشگاه خدا تا آنجا محفوظ است كه از وى عليه دشمنان يارى خواستى ، تو را يارى كرد . دعا نمودى ، دعايت را اجابت فرمود . اكنون ، خواستهء مرا كه خواستهء « قبيله مضر » است ، برآورده فرما ! رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله بلافاصله دستهايش را به طرف آسمان بالا برد و به عرض رسانيد : پروردگارا ! بارانى به ما روزى كن كه زمينها را سبز و خرّم ، نمايد و بر ما