بدر ، شمشير « عكَّاشة بن محصن » شكسته شد ، رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله شاخهء درختى را به وى داد و ناگهان آن شاخه درخت ، به صورت شمشير برندهء تيز و محكمى درآمد ! [ سنن دارمى 1 / 29 ] از « سلمهء سكونى » روايت كرده است ، زمانى حضور رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله شرفياب بوديم ، گويندهاى خطاب به آن حضرت ، عرض كرد : يا رسول الله ! آيا غذائى از آسمان براى شما نازل شده است ؟ فرمود : آرى . غذاى آسمانى برايم نازل شده است . عرض كرد : يا نبىّ اللَّه ! آيا غذائى كه براى شما از آسمان نازل شد ، به غذاى زمينى تفاوت و برترى داشت ؟ فرمود : آرى ! پرسيد : آن غذا چه شد ؟ فرمود : به آسمان رفت ! [ همان كتاب 1 / 9 ] به سند خود ، از « ابن عمر » روايت كرده است ، در يكى از سفرها ، حضور رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله بودم ، يكى از صحرانشينان بسوى ما آمد ، به مجردى كه نزديك ما رسيد ، رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله از وى پرسيد : عزيمت كجا دارى ؟ گفت : به سوى اهل و خانهام مىروم . حضرت فرمود : آيا مىخواهى از كار شايستهاى ، تو را برخوردار سازم ؟ عرض كرد : آن كار شايسته چيست ؟ فرمود : گواهى بدهى كه خدائى ، جز خداى يكتا نيست و شريكى ندارد و محمّد ، بنده و رسول اوست . باديهنشين گفت : چه كسى راستى و درستى تو را گواهى مىكند ؟ فرمود : درختى كه در كنار بيابان به چشم مىخورد . رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله درخت مزبور را كه درخت خاردارى بود ، بسوى خويش فرا خواند ، طولى نكشيد ، درخت خاردار - كه همان « سلمه » باشد - زمين را كاويد و در برابر رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله قرار گرفت ، پيغمبر اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله سه بار آن درخت را به گواهى دادن ، به خداى يكتا و نبوت خود ، دعوت نمود . هر سه بار ، به يكتائى خدا و نبوت آن حضرت ، گواهى داد . سپس به امر رسول خدا ، به جاى نخستين خويش بازگشت ! باديهنشين به مسير خود ادامه داد و گفت : هر گاه مردم من در ايمان آوردن به تو ، از من پيروى كردند ، آنها را به حضور شما دعوت خواهم كرد و در غير اين