و هراسى از آن حيوان نسبت به من نداشته باشيد . به مجردى كه چشم شتر به آن حضرت افتاد ، به سوى حضرت رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله حركت كرد و خود را به حالت سجده ، در برابر حضرت ، به زمين انداخت ! آنگاه رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله موهاى پيشانى آن شتر را بدست گرفت ، شتر چنان بدست حضرت رام شده بود كه از زمانيكه او را به كار گرفتهاند تا آن هنگام چنين سابقهاى نداشت ! اصحاب از فرصت استفاده كرده به عرض رسانيدند : هر گاه اين حيوان كه از نعمت عقل و خرد ، بىبهره است ، براى شما سجده كند ما كه خردمند و عاقل هستيم ، سزاوارتريم كه در برابر حضرتت ، سجده نمائيم ! رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله در پاسخ فرمود : در شأن بشر نيست كه براى بشرى همانند خودش ، سجده كند و هر گاه بشر از اين صلاحيت برخوردار مىشد دستور مىدادم ، زن براى شوهرش كه حق عظيمى به گردن او دارد ، سجده نمايد . [ همان كتاب 4 / 138 ] از « عثمان بن حنيف » نقل كرده است ، مرد نابينائى بحضور مبارك رسول اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله شرفياب شده عرض كرد : يا رسول الله ! آرزومندم كه از خداى تعالى بخواهى تا مرا از نابينائى نجات بدهد . رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله در پاسخ فرمود : اكنون در يكى از دو امرى كه به تو پيشنهاد مىكنم ، صاحب اختيارى : يكى اينكه ، به همين حال نابينائى بمانى و من براى آخرت تو دعا كنم ، كه آخرت ، برتر از دنيا است ، ديگر آنكه دعا كنم تا در اين دنيا تو را از نابينائى رهائى بخشد . آن مرد عرض كرد : از شما تمنّا دارم براى بهبودى من دعا فرماييد كه براى من بهتر است . رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله به او دستور داد ، وضو بگيرد و دو ركعت نماز به جاى آورد و پس از سلام نماز ، اين دعا را بخواند « اللَّهم انّى اسئلك و اتوجّه اليك بمحمّد نبيّك بنبىّ الرّحمة ، يا محمّد انّى اتوجه بك الى ربّى فى حاجتى هذه فتقضى و تشفّعنى فيه و تشفّعه فىّ » ؛ « پروردگارا ! به تو توجه مىكنم و از تو مىخواهم ، به حقّ حضرت محمد صلَّى اللَّه عليه و آله ، كه پيغمبر رحمت