حضور مبارك مرخص شدم ، آنهائى را كه نام برده بود و كسانى را كه ملاقات كردم ، بحضور رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله دعوت نمودم . دعوت شدگان ، يكى بعد از ديگرى حضور بهم رسانيدند تا تمام صفه و حجره را فرا گرفتند ! كسى از « انس » پرسيد ، جمعيتى كه آن روز حضور پيدا كردند ، چند تن بودند ؟ « انس » گفت : در حدود سيصد تن بودند . پس از آنكه دعوت شدگان در محل خود قرار گرفتند رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله خطاب به آنان فرمود : ده نفر ده نفر ، حلقهوار بنشينيد و هر كسى از جلو خودش غذا را تناول كند ، « انس » گويد : ميهمانان به دستور رفتار كردند . دسته دسته وارد مىشدند و غذا مىخوردند و همگان از آن غذا تناول كرده و با كمال سيرى ، از خانه بيرون رفتند . پس از پذيرائى از ميهمانان ، رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله به من فرمود : ظرف غذا را بردار . وقتى ظرف غذا را برداشتم ، پى نبردم هنگامى كه ظرف غذا را حضور مبارك گذاشتم ، سنگينتر بود يا هنگامى كه ظرف را از حضور مباركش برداشتم ! [ همان كتاب ] در كتاب « اشربه » در باب اكرام ميهمان ، به سند خود ، از « عبد الرحمن بن ابى بكر » روايت كرده است ، با صد و سى تن از اصحاب حضور رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله بوديم ، رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله خطاب به حاضران فرمود : آيا با يكى از شما طعامى نيست ؟ يكى از افراد ، يك صاع خوراكى همراه داشت ، در آن هنگام ، مرد مشركى كه رمهء بزرگى از گوسفند در برابر داشت ، ظاهر گشت . رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود : آيا اين گوسفندان فروشى است و يا عطيّه و هبه است ؟ در پاسخ گفت : اين گوسفندان فروشى است . رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله يكى از آن گوسفندان را خريد و دستور داد آن حيوان را ذبح كنند و طبّاخ آنرا بريان نمايد . راوى گويد : افراد حاضر ، صد و سى تن بودند ، در آن موقع دو كاسه براى صرف غذا آماده بود ، رسول خدا صلَّى اللَّه عليه و آله قطعههاى گوشت بريان را از طبّاخ مىگرفت و خود پاره پاره مىكرد و در ميان آن كاسهها مىريخت . حاضران همه خوردند