< فهرس الموضوعات > وابستهگان حكومت زياد را صحابي ميشمارند < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > بخارى روايت ميكند از رسول خدا " من عادى لي وليا فقد آذنته بالحرب " < / فهرس الموضوعات > ذو الرقبهام كه فرستاده شده ام بسوى صاحب قصر يعنى زياد لعنه الله ، پس از خواب بيدار شدم ، ناگاه ديدم يك تن از غلامان زياد از قصر برآمد ، و گفت اينك امير از شما مشغول است ، فرياد از اندرون قصر بلند شد ، و من در اين واقعه اين شعر سرودم : ما كان منتهيا عما اراد بنا * حتى تناوله النقاد ذو الرقبه فاسقط الشق منه ضربة ثبتت * كما تناول ظلما صاحب الرحبه [1] و ظاهر اينست كه شطر اول از بيت ثانى اشاره بهمان طاعون ، ومراد از صاحب رحبه امير المؤمنين عليه السلام . تنبيه ابن اثير در ( اسد الغابة ) بتبعيت ابن عبد البر وابن منده وابو نعيم وابو موسى زياد را از صحابه شمرده با اينكه او نه صحبت با پيغمبر داشته و نه روايت كرده ، چه ده ساله بود در وقت وفات ، و در مكه نبوده ، و به مدينه نيامده ، و اگر باشد همان قدر است كه پيغمبر را ديده باشد ، و تعريف صحابى بنابر قول مشهور اهل سنت - كه مختار حاجبى وعضدى وتفتازانى وابن السبكى در ( جمع الجوامع ) وجلال محلى در ( شرح ) وبنانى در ( حاشيه ) و غير ايشان است - بر او صادق است . به اعتقاد آنها ، و اكثر چنانچه در كتب مذكوره است بر عدالت صحابهاند مطلقا بلا فحص ، و البته بايد زياد عادل باشد اگر چه سب أمير المؤمنين كند ، و خيار مسلمين و صحابه را بى سببى بكشد و ( بخارى ) روايت كرده " من آذى لى وليا فقد آذنته بالحرب " ( 3 ) حاليا يا بايد قتل وسب را اذيت نشمارند يا أمير المؤمنين
[1] امالى الشيخ : ج 1 / 238 حديث 5 ، مناقب ابن شهر آشوب 1 / 480 فيمن غير الله حالهم وهلكهم ببغض على . ( 2 ) من عادى لى وليا فقد آذنته بالحرب صحيح بخارى 8 / 131 باب 37 التواضع .