ابن حبان گفت : رواياتى از ثقات نقل مىكند كه از آنان نيست .
م 4 - يحيى بن يمان ( ابو زكريا عجلى كوفى ) : ( ن ) : ابو بكر بن عياش گفت : ذاهب الحديث است . ( يب ) : ابن معين گفت : اهميت نمىداد كه چه چيزى حديث مىكند . از روى وهم حديث مىگفت . وكيع گفت : اين احاديثى كه روايت مىكند ، از احاديث ثورى نيست .
ت ق - يزيد بن ابان رقاشى ( ابو عمر وقاص زاهد ) : ( س ) : گفت : متروك است . شعبه گفت : اگر زنا كنم بهتر است تا از وى حديث روايت كنم . ( يب ) : يحيى بن سعيد از او حديث نقل نمىكرد . احمد گفت : حديثش نوشته نمىشود . ( س ) گفت : ثقه نيست . ابو احمد حاكم گفت : متروك است .
ت ق - يزيد بن زياد قرشى دمشقى ( و نيز گويند : ابن ابى زياد ) : ( س ) : گفت : متروك الحديث است . ( يب ) : ابن نمير گفت : ناچيز است . ابو حاتم يك بار گفت : ذاهب الحديث است و بار ديگر گفت : ضعيف الحديث است ، گويا احاديث وى ساختگى باشد .
ت ق - يزيد بن سنان ابو فروه رهاوى : ( س ) گفت : متروك است . ( يب ) : ( د ) گفت : ناچيز است . ابن عدى گفت : احاديث وى دزدى است .
ت ق - يزيد بن عياض بن جعد به ليثى ابو الحكم : مالك وى را متهم به كذب كرد . ابن معين يك بار گفت : دروغ مىگويد . بار ديگر گفت : ناچيز است . ( س ) گفت : متروك است . ( يب ) :
احمد بن صالح گفت : گمان مىكنم براى مردم حديث مىسازد . ( د ) گفت : حديثش را ترك كرده‌اند . ( س ) گفت : ثقه نيست و حديثش نوشته نمىشود . ازدى گفت : حديث وى را ترك كرده‌اند .
ت ق - يعقوب بن وليد ، ابو يوسف ( و نيز گويند : ابو هلال ) : احمد گفت : از كذّابين بزرگ است و حديث مىسازد . ابن معين گفت : كذّاب است . ( ن ) : ابو حاتم او را تكذيب كرده است .
( يب ) : فلاس گفت : بسيار ضعيف است . ( س ) يك بار گفت : ناچيز است ، متروك است ، بار ديگر گفت : ثقه نيست و حديثش نوشته نمىشود . ابن حبان گفت : حيث مىسازد .
ق - يوسف بن خالد فقيه بصرى ليثى : ابو حاتم گفت : كتابى دارد كه در تهجّم نوشته و د رآن ميزان و قيامت را انكار كرده است . ابن معين گفت : كذّاب است . در ( يب ) افزوده : زنديق است و حديثش نوشته نمىشود . ( يب ) : فلاس گفت : دروغ مىگويد . ( د ) گفت : كذّاب است . ابن معمر گفت : دروغ مىگويد . ابن حبان گفت : احاديثى ساخته است .
م د ت ق - يونس بن بكير بن واصل شيبانى جمال : ( د ) گفت : كلام ابن اسحق را مىگيرد و آن را

78