بر يكى ثابت بمان . بر سرم فرياد كشيد .
ت ق - هشام بن اياد ، ابو مقدام : ( د ) گفت : ثقه نيست . ( س ) گفت : متروك است . ابن حبان گفت : روايات ساختگى از افراد ثقه نقل مىكند . ( يب ) : ( س ) و ابن معين گفتند : ثقه نيست و يك بار گفتند : ناچيز است . ازدى و ابن جنيد گفتند : متروك است .
م 4 - هشام بن سعد ، ابو عباد مدنى : ( يب ) : احمد گفت : او چنين و چنان است . يحيى بن سعيد از وى روايت نمىكرد . ابن معين گفت : ناچيز است .
خ 4 - هشام بن عمار سلمى ، ابو وليد ( خطيب ، محدث و عالم دمشق ) : ( د ) گفت : چهار صد حديث روايت كرد كه هيچ كدام اصلى ندارد . عبد الله بن محمد بن سيار گفت : وى احاديثى را كه از خودش نبود ، مىگرفت و مىگفت : آنها را از طريق صحيح روايت مىكنم . ( يب ) : ( د ) گفت : فضلك احاديث ابو مسهر و ديگران را دوره مىكرد و به هشام مىآموخت . او هم آنها را نقل مىكرد و من مىترسيدم كه در اسلام ايجاد شكاف كند .
ع - هشيم بن بشير سلمى ، ابو معاويه واسطى : ( يب ) : در مورد تساهل هشام از ابن معين سؤال كردند . گفت : نمىدانم چه در سر دارد . ( ن ) : ثورى گفت : از او حديث ننويسيد . ابن قطان ؛ هيثم را صنعت محذوره در تدليس ناميد . زيرا حاكم ابو عبد الله گفت : گروهى از اصحاب وى با هم متفق شدند كه از او روايت تدليسى قبول نكنند . او بدان پى برد و لذا در هر حديثى كه روايت مىكرد ، مىگفت : حصين و مغيره از ابراهيم براى ما حديث گفتند :
چون تمام شد ، گفت : آيا امروز تدليس كردم ؟ گفتند : نه . گفت : از آنچه بيان كردم حتى يك حرف هم از مغيره نشنيده‌ام و بدون اينكه از حصين و مغيره شنيده باشم ، گفتم : حدثنى مغيره و حصين . ( يب ) : عجلى و ابن حبان گفتند : اهل تدليس است . ابن سعد گفت : فراوان تدليس مىكند .
و ت ق - واصل بن سائب رقاشى ( ابو يحيى بصرى ) : ( س ) گفت : متروك است . ( يب ) : ابن معين گفت :
ناچيز است . ازدى گفت : حديث او را ترك كرده‌اند .
د ت ق - وليد بن عبد الله بن ابى ثور مرهبى : گاهى به جدش منسوب مىشود ، ابن معين گفت : ناچيز است . ( ن ) : محمد بن عبد الله بن نمير گفت : ناچيز است و در ( يب ) گفت :

75