نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 69
گفت : عمدا حديث جعل مىكند . ابو جعفر او را زنديق خوانده است . ( يب ) : ابن نمير گفت : كذّاب است و حديث مىسازد . ابو مسهر گفت : او از كذّابين اردن است . احمد بن صالح مصرى گفت : زنديق گفت و گردنش زده شد و نزد اين آدمهاى احمق چهار هزار حديث ساخت . ابن حبان گفت : حديث مىسازد و ذكر نامش جز براى بيان اشكال و قدح ذراو ، حلال نيست . جوزجانى گفت : هالك و معلوم الحال است . حاكم گفت : از درجه اعتبار ساقط است و بين اهل نقل اختلافى در اين باره وجود ندارد . خالد بن يزيد ازرق گفت : محمد بن سعيد گفت : اگر كلام نيكو باشد ، به ذكر اسناد اهميتى نمىدهم . مطالب فراوان ديگرى هم از اين قبيل درباره اش گفتهاند . من مىگويم : بزرگان راويان اهل سنت از اين كذّابى كه به كذب نزد آنان شهرت دارد ، روايت مىكنند و او را تدليس نمودهاند . ( ن ) مىگويد : ابن عجلان و ثورى و مروان فزارى و ابو معاويه و محاربى و ديگران از وى روايت كرده ، نامش را به صورتهاى مختلف تغيير دادهاند تا ضمن مخفى نگه داشتن نام وى ، ضعفش را نيز تدليس كنند . تا اينكه مىگويد : عبد الله بن احمد بن سواد گفت : نام وى را به صد و چند نام تغيير دادهاند و من آنها را در كتابى جمع كردهام . در ( يب ) هم مانند اين مطلب آمده است . وى علاوه بر آن گروه زيادى از بزرگان راويان اهل سنت كه از او حديث نقل كردهاند ، مىآورد و در ( ن ) آمده است كه : ( خ ) در چند جا از وى روايت كرده ، او را گروهى پنداشته است . من مىگويم : بعيد است كه حقيقت امر بر بخارى پوشيده مانده باشد ، بلكه نزديكتر به واقع آن است كه او هم به پيروى از اسلاف خود ، همان طور كه عبد الله بن صالح را تدليس كرده ، وى را نيز تدليس كرده است . و فرضا اگر بپذيريم كه واقعا اين موضوع بر بخارى پوشيده مانده ، بايد گفت ، اين عيب بزرگ و جهل عظيمى است كه از بخارى در صحيح به وقوع پيوسته است . اگر مثل اين كذّاب مشهور را بزرگان آنان تدليس كرده باشند و صحاح سته روايات وى را در برداشته باشد ، چگونه مىتوان اخبار آن را معتبر دانست و بدان با چشم صحّت و وثوق نگريست . خ م د ت ق - محمد بن طلحة بن مصرف يامى كوفى : ابن معين گفت : سه نفرند كه از حديث آنان پرهيز مىشود : محمد بن طلحه و فليح بن سليمان و ايوب بن عقبه . اين مطلب را از ابو كامل مظفر بن مدرك شنيدم . مظفر گفت : محمد بن طلحه گفت : پدرم را چون حلم ( بردبار ) يافتم و از پدرش احاديث درستى روايت كرد . ( يب ) : عفان گفت : از پدرش روايت مىكرد در حالى كه پدر او مدتها پيش مرده بود و گويا مردم او را تكذيب مىكردند ، ليكن چه كسى جرأت داشت كه بگويد : دروغ مىگويى . اين ترس مردم ، از
69
نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 69