11 - روايتى كه بخارى در اواخر كتاب « الجهاد » از ابو هريره آورده كه گفت :
از رسول خدا ( ص ) شنيدم كه مىگويد : مورچه اى يكى از پيامبران را گاز گرفت .
آن پيامبر فرمان حمله به لانهء مورچه را صادر كرد . لانه را آتش زدند . خداوند به او وحى كرد كه واى بر تو ! آيا براى اينكه مورچه اى تو را گاز گرفت ، امّتى را كه خداى را تسبيح مىگفت ، آتش زدى ؟ ! اين روايت و مانند آن را مسلم در باب « النهى عين قتل النمل » از كتاب « قتل الحيات » آورده است . اى كاش مىدانستم چگونه چيزى به يكى از پيامبران خدا نسبت داده مىشود ؟ ! اخبار فراوان ديگرى از اينان نقل شده كه از نظرشان معتبر است و به پيامبران چيزهايى نسبت داده‌اند كه شايستهء مقام نبوت نيست ؟
ب - احاديث ساختگى در توهين به خداوند اى كاش به همين بسنده مىكردند و ساحت قدس ربوبى را با اين خرافات خود لكه دار نمىكردند . چند مورد از اين روايات را مىآوريم :
1 - آنچه كه بخارى در تفسير سوره ( ق ) از ابو هريره نقل مىكند : « به جهنم گفته مىشود : آيا پر شدى ؟ مىگويد : آيا باز هم هست ؟ خداوند تبارك و تعالى قدمش را بر آن مىگذارد . جهنم مىگويد : كافى است . كافى است . در روايت ديگرى : « آتش جهنم پر نمىشود تا اينكه خداوند پايش را بر آن مىگذارد . آتش مىگويد : به عزت و كرمت سوگند كه بس است . در اينجا است كه جهنم پر مىشود و به هم مىرسد . خداوند بر احدى از بندگان خود ظلم روا نمىدارد . » مانند اين روايت از انس در كتاب « توحيد » در باب « قول الله تعالى و هو العزيز الحكيم سبحان ربك رب العزة عى يصفون » نقل كرده كه مىگويد : « تا اينكه پروردگار جهانيان قدمش را بر آن مىگذارد . بعضى از آن به بعضى ديگر مىرسد . سپس جهنّم مىگويد : بس است ، بس است ، بس است . » مانند آن در باب « ما جاء فى قول الله تعالى ان رحمة ربك قريب من المحسنين » همان كتاب ، از ابو هريره روايتى آورده كه مىگويد : جهنم مىگويد ، آيا بيشتر هم هست . اين جمله را سه مرتبه مىگويد . تا اينكه خداوند قدمش را بر آن مىگذارد . پس پر مىشود

522