نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 514
كتاب « الدعوات » آورده و احمد آن را در مسند [1] نقل كرده است . اين روايت ، كذب صريح و نقص بزرگى براى پيامبر ( ص ) مىباشد . زيرا مستلزم فسق - حاشا - پيامبر ( ص ) است . چرا كه بخارى و مسلم در كتاب « الايمان » آوردهاند كه پيامبر ( ص ) فرمود : « دشنام مسلمان ، فسق و قتال با او كفر است . » چگونه پيامبر ( ص ) فرد مسلمان را لعن مىكند و حال اينكه خود فرموده : « لعن المؤمن كقتله » ، اين روايت را مسلم در باب « غلظ تحريم قتل الانسان نفسه » از كتاب « الايمان » آورده كه مىگويد : « در روز قيامت لعنت كنندگان نه شفيع هستند و نه شهيد . » و « شايسته نيست كه دوست ، بسيار لعن كننده باشد . » مسلم اين دو روايت را از پيامبر ( ص ) ، در باب « النهى عن لعن الدواب » از كتاب « البرو الصلة » آورده است . مسلم در اين باب روايتى از ابو هريره آورده كه مىگويد : « گفتند اى رسول خدا ( ص ) ! مشركان را نفرين كن . فرمود : من لعنت كننده ، مبعوث نشدهام بلكه براى رحمت برانگيخته شدهام . » همچنين روايت كرده كه : « پيامبر ( ص ) در يكى از مسافرتهايش شنيد كه زنى ، شترش را نفرين مىكند . فرمود : آنچه كه بر آن شتر است برداريد و رهايش سازيد كه او مورد لعن قرار گرفته است . » در روايت ديگرى فرمود : « شترى را كه لعنت شده با ما همراه مكن . » با اينكه از اخلاق آن حضرت ( ص ) چنين نبود . خداوند آن حضرت را چنين توصيف كرده است : * ( « إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ » ) * [2] ، پس چگونه بد اخلاق و لعنت كننده است ؟ ! بخارى در كتاب « الآداب » در باب « لم يكن النبى فاحشا و لا متفحشا » به نقل از انس آورده كه گفت : « پيامبر ( ص ) ناسزاگوى ، دشنام دهنده و لعنت كننده نبود . وقتى مىخواست يكى از ما را ملامت كند ، مىگفت : او را چه شده كه جبينش خاكى است . در همين باب از عايشه روايت كرده كه : گروهى از يهوديان نزد رسول خدا ( ص ) آمدند و گفتند : السام عليكم . عايشه در پاسخ گفت : عليكم و لعنت و غضب خدا هم بر شما باد . فرمود : عايشه ، آهسته ! بر تو باد رفق و مدارا و بپرهيز از عنف و فحش . پس چگونه كوچكترين افراد بشر ، مؤمنان را دشنام مىدهد ؟ ! يا چگونه كسى را از