نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 513
خورشيد مىخواست غروب كند . پيامبر ( ص ) گفت : من هم آن را به جاى نياوردهام . پس حركت كرديم و به سوى ضجنان [1] رفتيم و وضو ساخت . آنگاه پس از اينكه خورشيد غروب كرده بود ، نماز عصر را و سپس نماز مغرب را به جاى آورد . مسلم آن را در باب « الدليل لمن قال الصلاة الوسطى هى صلاة العصر » از كتاب « المساجد » آورده است . اين حديث از حديث قبلى بدتر است . زيرا ترك نماز در بيدارى بدتر است از ترك نماز به جهت خواب . اگر صدق اين حديث فرض شود ، در اين صورت پيامبر ( ص ) مصداق آيه * ( « فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ » ) * [2] خواهد بود ، همينطور ساير مسلمانان مگر عمر . از سوى ديگر پيامبر ( ص ) مخالف با امر خداوند ، در پيشى گرفتن در كارهاى خير و سرعت گرفتن در مغفرت و بخشش خداوند و نيز مخالف با چيزى خواهد بود كه خودش بدان ترغيب كرده است يعنى نماز در اوّل وقت . اى كاش مىدانستم چگونه پيامبر ( ص ) در روز خندق كه جنگى هم نبود ، نماز را فراموش كرد اما در ساير جنگها كه صفوف سپاهيان به هم مىخورد و جنگ شمشير بود ، فراموش نكرد ؟ ! نمىدانم چگونه تمام مسلمانان نماز عصر را فراموش كردند مگر عمر ؟ شكى نداريم كه استثناى عمر انگيزهء اصلى وضع اين حديث و توهين به مقام رفيع نبوت و رسالت است . همچنان در حديث قبلى هم ذكر نوعى فضيلت براى او و يارش ، انگيزهء جعل آن بوده است . 6 - روايتى كه مسلم آن را در كتاب « البرو الصلة و الآداب » در باب « من لعنت النبى اوسبه او دعا عليه و ليس هواهلا لذلك كان له زكاة و اجرا و رحمة » از ابو هريره نقل كرده كه گفت : « رسول خدا ( ص ) گفت : خداوندا ! من هم بشرم . پس به هر فردى از مسلمانان كه دشنام دادم ، لعنت كردم يا تازيانه زدم ، آن را برايش زكات و رحمت قرار ده » در يك روايت ديگر گفت : « خداوندا ! من محمّد ، بشر هستم ، خشم و غضب مىگيرم ، چنانكه بشر خشمگين مىشود . » مانند آن را از عايشه و ديگران نيز روايت كردهاند . بخارى هم در باب « قول النبى ( ص ) من آذيته فاجعل ذلك له قربة اليك » از
[1] . نام مكان يا كوهى بين مكه و مدينه ( النهايه فى غريب الحديث ، ج 3 ، ص 74 . ) [2] . ماعون / 4 .
513
نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 513