نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 478
بغوى در مصابيح به نقل از حسان در باب « نگاه به دخترى كه به عقد كسى درآمده و آنچه كه بايد از نگاه كردن به آن اجتناب كرد . » از كتاب « النكاح » به نقل از ام سلمه آورده است كه : او و ميمونه نزد رسول خدا ( ص ) بودند كه ابن مكتوم آمد و داخل شد . حضرت ( ص ) گفت : از او خود را بپوشانيد . گفتم : اى رسول خدا ( ص ) ! مگر او كور نيست و ما را نمىبيند . حضرت ( ص ) گفت : او كور است ، امّا شما كه او را مىبينيد . مانند اين روايت در مسند احمد [1] هم آمده است . پس اگر پيامبر ( ص ) از نگاه زنانش به آدم نابينا جلوگيرى مىكند ، چگونه راضى مىشود كه عايشه به اهل لهو در حالت لعب و هرزگى نظاره كند ؟ ! 3 - اين اخبار با اخبار ديگر و حيا منافات دارد و بلكه بعضى از آنها مشتمل است بر تهتك كه جز از افراد فرومايه ، پست ، بى حيا و بى غيرت ، از كسى سر نمىزند . مثل روايت بخارى در باب دوّم از كتاب « العيدين » و در باب « الدرق » از كتاب « الجهاد و السير » به نقل از عايشه كه گفت : روز عيد بود ، سياهان با سپر و نيزه بازى مىكردند . چون از رسول خدا ( ص ) پرسيدم ، گفت : آيا ميل دارى كه نظاره كنى ؟ گفتم : آرى . مرا پشت سرش ايستاده نگه داشت و صورتم بر صورت او بود . مىگفت : اى بنى ارفده . . . ، تا اينكه خسته شدم . گفت : كافى است . گفتم : بلى . گفت : برو . اى كاش مىدانستم چگونه است وضع كسى كه خود و همسرش را در منظر اهل فساد و لهو قرار دهد و آنان را بر لعب تشويق و تحريك نمايد كه به او و همسرش كه گونه هايشان را به هم چسباندهاند و گونهء همسرش بر گونه او است ، نظاره كنند ؟ ! آيا هرزگى بالاتر از اين سراغ داريد ؟ به خداى سوگند ! احدى پيدا نمىشود كه به خدا و رسول خدا ( ص ) ايمان آورده باشد و راضى شود كه چنين نسبتى به سيّد پيامبران كه از