نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 477
سر آن حضرت ، به آن نظاره مىكردم . گفت : آيا سير نشدى . خواستم بگويم : نه تا ببينم كه چقدر نزد او منزلت دارم كه عمر ظاهر شد و مردم را از دور آنان پراكنده كرد . رسول خدا ( ص ) گفت : به شياطين جن و انس نظاره مىكنم كه از عمر بن خطاب فرار مىكنند . تعبير پيامبر ( ص ) از آنان به شياطين دليل بر تحريم كار زنان و تماشاگران است و اينكه آن لهو مجمع شياطين است و لذا حرام . و نيز روايت ديگر ترمذى از بريده كه مانند روايت اوّل او و بغوى در مصابيح آن را صحيح دانستهاند . بريده گفت : رسول خدا ( ص ) براى يكى از جنگها از شهر خارج شد . چون برگشت ، كنيزكى سياه پوست به خدمت حضرت آمد و گفت ، اى رسول خدا ( ص ) من نذر كردم كه اگر خداوند تو را سالم برگرداند ، نزد تو دف بزنم و ترانه بخوانم . رسول خدا ( ص ) بدو گفت : اگر نذر كردى ، بزن وگرنه ، نمىخواهد . شروع به زدن دف كرد . دف كه مىزد ، ابو بكر وارد شد . سپس على وارد شد و او همچنان دف مىزد . پس از او عثمان وارد شد و او هنوز دف مىزد . سپس عمر وارد شد ، كنيزك دف را زيرش انداخت و بر روى آن نشست . رسول خدا ( ص ) گفت : عمر ، شيطان از تو مىترسد . من نشسته بودم كه دف مىزد . ابو بكر داخل شد و او دف مىزد . على آمد و او هنوز دف مىزد . پس از آن عثمان داخل شد و او همچنان دف مىزد . چون تو داخل شدى ، دف را اندخت . تعبير رسول خدا ( ص ) از كنيزك به شيطان ، دليل بر حرمت كار او است و اگر مباح يا طاعت بود ، نمىبايست مذمت وى و زشت خواندن عملش صحيح باشد خصوصا كه وفاى به نذر بود . همچنان اگر دف زدن مباح بود - بنابر فرض اينكه نذر نكرده باشد - نهى وى بدون قرينه بر ارادهء اباحه از نهى نادرست است . زيرا نهى ظهور در حرمت دارد و قرينه هم در وقت نياز و عمل است . 2 - بعضى از اخبار حليّت لهو مشتمل است بر درخواست پيامبر ( ص ) از عايشه كه به لعب و اهل آن نظاره كند و بر اينكه پيامبر ( ص ) عايشه را كه به سياهان نگاه مىكرد ، مىپوشانيد . اين دروغ آشكار است . زيرا با سنّت رسول خدا ( ص ) منافات دارد .
477
نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 477