نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 476
لغزشها ! اگر به احدى از اينان چنين اعمالى نسبت داده شود ، با سبّ و شتم به مقابله برمىخيزند و از آن دورى مىجويند . پس چگونه جايز است كه مثل اين چيزهايى كه خود از آن دورى مىجويند ، به پيامبر ( ص ) نسبت داده شود ؟ ! فضل مىگويد : دف زدن و نيز لهو - آنگونه كه در جاى خود بيان شده - بطور مطلق حرام نيست . اينكه بيان شده دو كنيز نزد عايشه دف مىزدند ، روز عيد بوده است . علما اتفاق نظر دارند كه لهو و دف زدن در ايّام شادى مثل اعياد ، ختنه سوران و عروسيها جايز است . اما اينكه چرا ابو بكر از آن جلوگيرى كرد ، از اين جهت بود كه از جايز بودن آن در ايّام عيد ، آگاه نبود . زيرا تتمه حديث مىگويد : پيامبر ( ص ) به ابو بكر گفت : آنان را رها كن . زيرا ايّام ، ايام عيد است . پس براى اين بود كه ابو بكر آنان را منع كرد و پيامبر ( ص ) به او ياد داد كه دف زدن و غناى در ايّام عيد حرام نيست . اما بيرون آمدن زنان مدينه براى استقبال از پيامبر ( ص ) كه از سفرى بازگشته بود ، از خصلتهاى زنان مدينه بود و رسول خدا ( ص ) هم آنان را از اين جهت كه هنوز حجاب نازل نشده بود ، منع نكرد و نيز آنان در استقبال از رسول خدا ( ص ) اظهار سرور و شادى مىكردند كه عبادت است . از سوى ديگر ، ترك مروت در چنين امورى كه موجب الفت و موافقت و طيب خاطر و تشريع مسائل است ، جايز مىباشد . چه شعر زيبايى سرودهاند كه : < شعر > و عين الرضا عن كل عيب كليلة و لكن عين السخط تبدى المساويا < / شعر > من مىگويم : آنچه كه در اباحه لهو بدان استدلال كردهاند ، از چند جهت نمىتواند آن را ثابت كند : 1 - بيشتر آنها بر حرمت ، دلالت بيشترى دارد تا اباحه . مثل روايت غزالى كه مصنف آن را خواهد آورد و روايت احمد كه پس از روايت غزالى - ان شاء اللَّه تعالى - خواهيم آورد . هر دوى اين روايات بر لعب و غنا ، باطل اطلاق كردهاند . و نيز روايت ترمذى كه در مناقب عمر از عايشه نقل مىكند كه گفت : رسول خدا ( ص ) در مسجد نشسته بود كه هياهو و صداى كودكانى را شنيديم . رسول خدا ( ص ) برخاست ديد گروهى از زنان سياه بصورت دسته جمعى با هم حركت و شادى مىكنند و كودكان اطراف آنان را گرفتهاند . فرمود : عايشه ! بيا و تماشا كن . آمدم و صورتم را بر شانهء پيامبر ( ص ) گذاشتم و از فاصلهء بين شانه تا
476
نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 476