نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 463
رفت . به دو دليل : اوّل - فاصلهء زياد بين آنها ، دوّم - عدم مناسبتى كه وى بيان كرده است . بنابراين از كجا اين ايهام موجب نسخ حاصل شده است . گذشته از اين ، آنچه روايت شده از نظر آنان ، اين است كه پيامبر ( ص ) آن عبارت را پس از آيهء * ( « أَ فَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى وَمَناةَ الثَّالِثَةَ الأُخْرى » ) * [1] خواند و مدار سخن هم بر همان است . پس چگونه فرض وقوع آن پس از آيهء * ( « وَكَمْ مِنْ مَلَكٍ » ) * جايز است ؟ ! جالب است كه مىگويد : « بنابراين معلوم شد كه آنچه اين مرد گفته ، افترا و بهتان است . » ، چگونه بر آنان بهتان زده و حال اينكه اين روايت شوم را آنان روايت كردهاند و بيشترشان ، آن را معتبر دانستهاند و هر كس از آنان كه به عدم عصمت پيامبران از گناهان عقيده دارد ، بدان استدلال كرده است . مصنّف فقط از آنان سهو پيامبر ( ص ) در قرآن را در آنچه كه موجب كفر است ، نقل كرد و چيزى افزون بر آن نگفت ليكن ظاهر روايتى كه خصم ذكر كرده ، تعمّد پيامبر ( ص ) را مىرساند . زيرا پيامبر ( ص ) آن را پس از آرزوى نزول چيزى قرائت كرد كه موجب نزديكى او و خويشانش شود و اين البتّه كه نوعى مدح بتان است . پس پيامبر آرزوى كفر را داشته ، فاعل آن بوده است . اين بدترين حالت است . خداى روى آنان را زشت دارد كه چه نسبتى به سيّد پيامبران دادهاند ! آنچه كه به قاضى عياض در كتاب شفا نسبت داده ، افترا است . زيرا قاضى عياض مىگويد : « راست گفت قاضى بكر بن علاء مالكى كه : مردم به بعضى از اهل اهواء و تفسير گرفتار شدهاند و ملحدان بدان تعلق دارند . » اگر بپذيريم كه اين از افتراهاى ملحدين باشد و نه اهل سنت ، همين در نقص ، آنان را بس كه در اخبار خود از ملحدان پيروى كنند و دانشمندان آنان هم آن را معتبر شمارند . اين از يك سو ، از سوى ديگر جاى بسى شگفتى است كه در مورد پيامبر ( ص ) كه خداوند او را از زشتى و پليدى پاك و پاكيزه گردانده ، چنين چيزى روايت كرده و حال اينكه در فضيلت عمر از پيامبر ( ص ) نقل مىكنند كه حضرت فرمود : « و الذى نفسى بيده ما لقيك الشيطان سالكا فجا الاسلك فجا غير فجك » و « ان الشيطان يفر من حس عمر » ، « ان الشيطان يفرق من عمر » ، و بر حسب لفظ صواعق محرقه فرمود : « ان الشيطان لم يلق عمر منذ اسلم الَّا خرّ لوجهه » و غير ذلك . اى كاش مىدانستم آيا قسمتى از اين منزلت را