نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 461
بعيد نمىنمايد لكن آنان در نقل اين داستان دو يا سه طريق صحيح دارند و طريق آنان در نقل اين به حد استفاضه رسيده است . عموم مفسرين و مورّخين آنان ، آن را نقل كرده ، بسيارى از دانشمندان آنان ، آن را معتبر دانستهاند . سيوطى در لباب المنقول در آيهء * ( « وَما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلا نَبِيٍّ [1] » ) * مىگويد : « ابن ابى حاتم و ابن جرير و ابن منذر از طريقى به سند صحيح از سعيد بن جبير نقل كردهاند كه گفت : پيامبر در مكَّه سوره نجم را قرائت كرد ، چون به اين آيه رسيد : * ( « أَ فَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَالْعُزَّى وَمَناةَ الثَّالِثَةَ الأُخْرى » ) * [2] شيطان بر زبان پيامبر ، القا كرد : « تلك الغرانيق العلاوان شفاعتهن لترتجى » ، مشركان گفتند : تا به امروز خدايان ما به نيكى ياد نشدند . پيامبر سجده كرد و آنان هم سجده كردند . پس آيهء * ( « وَما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلا نَبِيٍّ » ) * [3] نازل شد اين روايت را بزار و ابن مردويه از وجه ديگرى از سعيد بن جبير ، از ابن عباس - آنگونه كه من گمان مىكنم - آوردهاند . بزار مىگويد : تنها از اين طريق است كه روايات به نحو متصل نقل مىشود . تنها كسى كه به طريق متصل آورده ، امية بن خلاد است كه فرد ثقهء مشهورى است . بخارى آن را از ابن عباس به سندى كه واقدى و ابن مردويه از طريق كلبى از ابن ابى صالح از ابن عباس در آن قرار دارد ، آورده است . ابن اسحاق آن را در سيره خود از محمد بن كعب و موسى بن عقبه از ابن شهاب و ابن جرير از محمد بن كعب و محمد بن قيس و ابن ابى حاتم از سدى و همه آنان به يك معنى آوردهاند و تمام آن ضعيف يا منقطع است مگر طريق اوّل سعيد بن جبير . ابن حجر حافظ گويد : ليكن كثرت طرق دلالت دارد كه اين قصه اصلى دارد ، با اينكه دو طريق صحيح مرسل دارد و ابن جرير يكى را از طريق زهرى از ابو بكر بن عبد الرحمن بن حارث بن هشام و ديگرى را از طريق داود بن هند از ابو العاليه آورده است . گفتهء ابن العربى و عياض كه مىگويند : « اين روايات باطل است و اصلى ندارد ، از نظر ما معتبر نيست . » سيد سعيد - ره - مانند آن را از شهاب الدين احمد بن محمد قسطلانى از كتاب وى بنام المواهب اللدنيه نقل كرده ، در آخر كلامش مىگويد : هر گاه راههاى نقل روايت زياد شد و مخارج آن متباين گشت ، همين دلالت مىكند كه اين روايت بىاساس نيست . بيان داشتيم كه سه تا از اين اسنادها ، بنابر شرط صحيح ، مرسل است و هر كس بر روايات مرسل احتجاج مىكند ، به مثل آن هم احتجاج مىكند و هر كس هم كه بدان احتجاج نمىكند ، بر اين روايت احتجاج مىكند . زيرا اين اسانيد