نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 396
پاسخ دقيقى است و سزاوار تأمل . اما آنچه در لزوم كفر بيان كرده ، از باب ترهّات و اباطيل او است . اينها مسائل علم و عملى است كه دربارهء آنها مردم بحث و مباحثه مىكنند . اين از ضعف رأى و كثرت تعصب او است كه او را تا سر حد كفر و فسق پايين مىآورد . پناه بر خدا از جهل اين مرد فاسق ! من مىگويم : بيان داشتيم كه تصنيف اين كتاب بوسيلهء مصنّف حدود صد سال پيش از تصنيف شرح مواقف بوده است پس منافاتى ندارد كه اين نقض مختص مصنّف باشد ، بلكه مصنف اين كتاب را در سال ( 707 ) يا اندكى بعد از آن تصنيف كرده است كه در آن زمان قاضى عضد الدين ايجى كودكى خردسال بوده . زيرا پس از سال ( 700 ) متولد شده است . پس معلوم شد كه اين كتاب از مواقف ، زودتر تصنيف شده تا چه رسد به شرح آن . اما اينكه گفته به خود مىبالد ، بايد بداند كه مصنّف بزرگوارتر از آن است كه چنين كارى از او سرزند اگر چه حق او است . زيرا او عالمترين مردمان و داراى بيشترين تأليفات پر بار است ، هيچ بعيد نيست كه اين كتاب را در حدود ده روز تصنيف كرده باشد . زيرا همانگونه كه دانشمندان بيان كردهاند داراى تأليفات فراوان و سرعت زياد در تأليف بوده است - اجزل الله رحمة عليه و ضاعف اجره . اما اينكه رعد و برق به راه انداخته ، متوقف بر اين مطلب نيست كه اين نقض مختص به او باشد ، بلكه همين بس كه از استادش نصير الملة و الدين ، خواجه نصير الدين طوسى - ره - يا يكى ديگر از دانشمندان شيعه باشد . پاسخى كه خصم از معارضهء دليل اوّل داده است : اولا - ادعاى عدم صدور اختيار بنده از خود او و صدور آن از خداوند متعال ، ادعاى باطلى است . زيرا همانطور كه تحقيق مطلب گذشت ، بعضى از آثار قدرت بنده بدون سبق اراده از او صادر مىشود مثل افعال قواى باطنى كه از آن جمله است اراده . و بعضى از افعال قواى ظاهرى مانند فعل غافل و خوابيده . پس صدور اراده از بنده بر قدرت او و در ارادهء ديگرى متوقف نيست تا تسلسل لازم آيد . ثانيا - مستند بودن ارادهء خداوند متعال به ذات وى جبر را از فعل او نفى نمىكند . چنانكه خود آنان عقيده دارند . زيرا اراده از صفات خدا است و صفات او ، بنابر عقيده اينان ، از خود او به ايجاب و جبر صادر شده است نه به قدرت ، چنانكه شارح
396
نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 396