از دست داد . هر كس در اين سال از وى روايت شنيده بايد دانست كه روايتش ارزشى ندارد . در ( ن ) گفته است : در اين سال ، محمد بن عاصم از وى روايت شنيده و ظن غالب دارم كه ساير استادان و شيوخ پيشوايان شش گانه ، پيش از اين تاريخ از وى روايت شنيده‌اند . من مىگويم : اگر در غالب بودن ظن خود ، راست گفته باشد ، باز با ظن و گمان نمىتوان حق را اثبات كرد . ( ن ) گفت : تدليس مىكند . ( يب ) : ابو سعيد سمعانى به سند قوى خود تا عبد الرحمن بن بشر بن حكم آورده است كه گفت : شنيدم كه يحيى بن سعيد مىگفت : به ابن عيينه گفتم : تو حديث مىنوشتى و امروز حديث روايت مىكنى و در اسناد آن كم و زياد مىكنى . گفت : بر تو باد شنيدن اول ، كه من فربه و تنومند شده‌ام ( ؟ ! ) .
ت ق - سفيان بن وكيع بن جراح : ابو زرعه گفت : متهم به دروغگويى است . در ( يب ) از وى آورده است : به او توجه نمىشود . و در ( يب ) : ( س ) گفت : ثقه نيست . يك بار گفت : ناچيز است و بار ديگر گفت : ( د ) روايت حديث وى را منع كرد .
ق - سلام بن سليم ( سلم الطويل ) : ( ن ) : ( خ ) گفت : اهل علم روايت وى را ترك كرده‌اند .
( س ) گفت : متروك است . ( يب ) : ابن خراش گفت : كذّاب است . ابو حاتم گفت : اهل علم روايت او را ترك كرده‌اند . ( س ) گفت : حديثش نوشته نمىشود .
م ع - سلم بن عبد الرحمن نخعى كوفى ( برادر حصين ) : ( ن ) : بعضى از حافظان وى را متهم كرده‌اند . ابراهيم نخعى گفت : كذّاب است .
س ق - سلمة بن ازرق حجازى : ( ن ) : ناشناخته است . ( يب ) : ابن قطان گفت : وضعش نامعلوم است و احدى از مصنفين علم رجال را سراغ ندارم كه در كتابهاى خود از وى نام برده باشند .
د س ت - سليمان بن ارقم ابو معاذ بصرى : ( د ) و دار قطنى گفتند : متروك است . ( خ ) گفت :
روايت او را ترك كرده‌اند . ابن معين گفت : ناچيز است . ابو زرعه گفت : ذاهب الحديث است . ( يب ) : احمد گفت : ناچيز است . ( س ) گفت : حديثش نوشته نمىشود . ابن حبان گفت : روايات ساختگى را از افراد ثقه نقل مىكند . ابو حاتم و ( ت ) و ابن خراش و ابو احمد حاكم و ديگران گفتند : متروك است .
م 4 - سليمان بن داود : ابو داود طيالسى بصرى حافظ : ابراهيم بن سعيد جوهرى گفت : در هزار حديث اشتباه كرده است . ( ن ) : محمد بن منهال ضرير گفت : ابو داود را متهم مىكردم . به من گفت : از ابن عون حديثى نشنيده‌ام . بعد از يكسال از وى پرسيدم : آيا از ابن عون حديث شنيدى ؟ گفت : بلى ، حدود بيست حديث . مانند اين مطلب در ( يب ) هم آمده

39