نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 367
آن را فراهم مىكند تا غايت و هدفى كه دارد يعنى تعذيب بندهء ضعيف اسير به شديدترين انواع عذاب برآورده شود ! و حال اينكه خداوند به اين فراهم آوردن مستهجن اسباب نيازى ندارد . زيرا از نظر آنان صحيح است كه خداوند ، ابتدائا و بدون علت ، بنده اش را عذاب كند . چقدر شگفتانگيز و قبيح است اين عقايد آنان و چه گستاخند نسبت به خداوند عظيم ! مصنّف - قدّس الله روحه - مىگويد : 13 - مخالفت با ضرورت . زيرا اگر جايز باشد كه خداوند لواط و زنا را خلق كند ، جايز خواهد بود كه پيامبرى مبعوث كند كه اين كار دين او باشد و اگر چنين چيزى جايز باشد ، جايز خواهد بود كه در ميان پيامبرانى كه آمدهاند ، پيامبرى باشد كه مبعوث نشده مگر براى دعوت به سرقت ، زنا ، لواط و ساير كارهاى قبيح ، مدح شيطان و عبادت او ، اهانت به خداى متعال و سب و شتم او و رسول او ، عاق والدين ، ذم نيكوكار و مدح بدكار . فضل مىگويد : اگر منظورش از نفى جواز بعثت پيامبرى براى دعوت به اين چيزها ، وجوب آن بر خداوند متعال است ، ما آن را منع مىكنيم . زيرا چيزى بر خداوند واجب نيست . و اگر منظورش از نفى اين جواز ، امتناع عقلى آن است ، باز امتناع عقلى ندارد . و اگر منظورش از آن ، وقوع است ، ما هم آن را منع مىكنيم . زيرا علم عادى ، عدم وقوع آن را به ما مىفهماند و لذا محال عادى است . همانگونه كه بارها گفتهام ، تجويز عقلى موجب وقوع اين چيزها نمىشود . از سوى ديگر وى كلامش را با لزوم مخالفت با ضرورت آغاز كرد . من نمىدانم چه مخالفتى با ضرورت در اين بحث وجود دارد ؟ ! من مىگويم : مىتوان فرض اوّل را اختيار كرد . زيرا خداوند سبحان هدايت و قصد السبيل ( راه عدل و راستى ) را بر خود واجب كرده مىفرمايد : * ( « إِنَّ عَلَيْنا لَلْهُدى » ) * [1] و * ( « عَلَى الله قَصْدُ السَّبِيلِ » ) * [2] . بدون شك ارسال پيامبرى براى دعوت به آن كارهاى زشت و قبيح و راهزنى با هدايت و قصد السبيل منافات دارد . همينطور مىتوان فرض دوّم را اختيار نمود . زيرا همگان حكم مىكنند كه ممتنع است خداوند متعال پيامبرى را با اين دين برانگيزد .