نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 355
اين حال ، بدان افتخار مىكند و مباهات مىورزد كه چنين آياتى آورده است . سپس مىگويد كه عذر دانشمندان و عوام آنان چيست ؟ در پاسخ وى مىگوييم : عذر دانشمندان ما اين است كه در روز قيامت مىگويند : معبودا ! ما مىدانستيم كه آفريننده اى در وجود ، جز تو نيست و همه چيز را تو آفريده اى و ما معصيت و يا طاعت را كسب نمودهايم ، اگر ما را عذاب كنى ، ما بنده توايم و اگر ما را ببخشى ، از فضل و كرم تو است . حق دارى هر گونه كه بخواهى تصرف كنى ، امّا عذر عوام آنان چنين است كه مىگويند : معبودا ! پيامبرت ، محمد ( ص ) ما را فرمان داد كه با تودهء مردم باشيم و فرمود : « عليكم بالسواد الاعظم » ، پس در ميان امتش ، سواد اعظم ( توده ) را اهل سنت يافتيم ، به آنان پيوستيم و به عقايد آنان ، معتقد شديم . از سوى ديگر معتزله و شيعه را كه از آنان پيروى مىكردند ، ديديم كه همچون يهود ، مذهب خويش را پنهان مىكنند و نام اين كار خويش را تقليد مىگذارند ، از اين بلندى به آن بلندى مىروند و اگر به آنان بگويند كه اينان معتزلى يا شيعىاند اين نسبت را تكذيب مىكنند ، پس دانستيم كه حق با تودهء مردم ( سواد اعظم ) است و بس . من مىگويم : گذشت كه نص ، آن چيزى است كه بر حسب فهم اهل زبان ، احتمال خلاف در آن نرود و اين آيات كريمه هم چنين است . ما اين گفته اش را به خواننده واگذار مىكنيم كه گفت : « دال بر خلاف مقصود وى است . » آنچه در بيان عذر دانشمندان خود آورده ، از نظر كسى كه از حقايق آگاه است و راستگو را از دروغگو مىشناسد و نيز آگاه است كه هدف آنان در دنيا گمراهى تودهء مسكين است ، قابل شنيدن نمىباشد و به آنان خواهد گفت : چگونه خطاب به خداوند مىگوييد كه آفريننده اى در وجود جز تو نيست و حال اينكه چيزى با زبان مىگوييد كه در قلب شما نيست ؟ زيرا مىبينيم كارهاى شما عليه گفته هايتان گواهى مىدهد . چه براى رسيدن به دنيا و مقاصد دنيوى خود به هر حيله اى دست مىيازيد و با تمام قدرت و توان در راه آن مىجنگيد . چگونه چنين چيزى مىگوييد و حال اينكه آيات قرآنى بر شما تلاوت مىشود كه افعال را به بندگان نسبت مىدهد و حتى بعضى از آنها به لفظ ( خلق ) تصريح دارد . مانند : * ( « وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ » ) * [1] ، * ( « وَتَخْلُقُونَ إِفْكاً » ) * [2] . هدفى از اين گفتار خود ندارد مگر ضلالت و گمراهى و