نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 3
چون حديثى را روايت كرد كه مىگويد : رسول خدا ( ص ) دست حسن و حسين را گرفت و فرمود : هر كس من ، اين دو تن و پدر و مادرشان را دوست بدارد ، روز قيامت در مرتبهء من است ، متوكل دستور داد كه او را هزار تازيانه زدند . جعفر بن عبد الواحد با او در اين باره صحبت كرد و به او گفت كه اين مرد از اهل سنّت است . . . تا اينكه او را رها كرد . ابن مجرد در همين كتاب در شرح حال ابو الازهر احمد ابن الازهر نيشابورى مىگويد : هنگامى كه ابو الازهر از عبد الرّزاق از معمر از زهرى از عبد اللَّه بن عباس حديثى نقل كرد كه مىگويد : پيامبر ( ص ) به على ( ع ) نگاه كرد و فرمود : تو در دنيا و آخرت آقا و سرورى . . . ، يحيى بن معين از ماجرا مطلع گرديد ، و هنگامى كه او و ابو الازهر در ميان گروهى بودند ، يحيى گفت : اين نيشابورى دروغگو كيست كه از عبد الرّزاق چنين حديثى نقل كرده است ؟ ابو الازهر ايستاد و گفت : من هستم . يحيى لبخندى زد و گفت : تو دروغگو نيستى و از سلامتش تعجب كرد و اظهار داشت كه در اين حديث ، گناه متوجه فرد ديگرى است . ذهبى در ميزان الاعتدال در شرح حال ابو الازهر مىگويد : « عبد الرزاق مسائلى را مىدانست ولى احدى جز احمد بن الأزهر جرئت نداشت كه اين خبر را بگويد . البته گناه آن متوجه فرد ديگرى است . » منظور از آن فرد ديگر - آنگونه كه ذهبى بيان كرده - محمد بن على بن سفيان بخارى است . اى كاش مىدانستم كه عبد الرّزاق با آنهمه شرف ، شهرت و فضيلت ، از چه چيزى مىترسيد ، جز دشمنى نواصب و بدخواهان و اينكه افرادى مانند ابن معين او را متهم به دروغگويى نمايند و خونش را هدر سازند . از ابن معين عجيب است كه تنها به كتمان فضائل امير المؤمنين ( ع ) راضى نشد بلكه موانعى را هم در برابر اين روايات قرار داد و عجيبتر اينكه گفت : در اين مورد گناه متوجه فرد ديگرى است . در صورتى كه تمامى رجال سند حديث از بزرگان و افراد ثقه آنان هستند . نمىدانم چه چيز باعث شد كه اين حديث را تكذيب كند ، با اينكه اين حديث بر كمترين فضيلت مشهور و مسلَّم
3
نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 3