نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 28
ث 4 - ثغلبة بن عباد عبدى : ( ن ) : ابن هرم گفت : مجهول است . ( يب ) : ابن مدينى در الجماهيل از وى نام مىبرد . ابن حزم گفت : مجهول است . ابن قطان نيز از وى تبعيت كرده است . از عجلى هم چنين روايت شده است . خ 4 - ثور بن يزيد بن زياد كلاعى حمصى : ابن ابى دؤاد ، هر گاه كسى كه به شام مىآمد ، به نزدش مىرسيد ، مىگفت : ثور ( در عربى به گاو نر گويند ) در آنجا اقامت دارد . بپرهيز كه ترا با شاخهايش زخمى نكند . وليد گفت : به اوزاعى گفتم : ثور ما را حديث كرد . اوزاعى به من گفت : آيا احاديث او را پذيرفتى ؟ اسلمهء معيار گفت : اوزاعى در مورد ثور نظر خوبى نداشت . ( يب ) : احمد گفت : مالك از همنشينى با ثور جلوگيرى مىكرد . ابن سعد گفت : جدّش در جنگ صفين همراه معاويه بود و در همان جنگ كشته شد ، لذا هر گاه ذكر على ( ع ) به ميان مىآمد ، مىگفت : كسى كه جدّم را كشته است ، دوست ندارم . ابن مبارك گفت : < شعر > ايها الطالب علما ائت حماد بن زيد فاطلبن العلم منه ثم قيده بقيد لاكثور و كجهم و كعمرو بن عبيد < / شعر > ج م د ت ق - جراح بن مليح : پدرش وكيع بود . دار قطنى گفت : ناچيز است . ( يب ) : ادريسى حكايت كرد كه ابن معين وى را تكذيب نموده است و گفت : حديث مىساخت . ابن حبان گفت : اسانيد را عوض مىكرد و روايات مرسل را مرفوع مىساخت . ابن معين گمان كرده كه وى حديث مىساخت . دورى گفت : وكيع وارد بصره شد . مردم دورش را گرفتند ، وى هم براى آنان احاديثى نقل كرد تا اينكه گفت : پدرم و سفيان مرا حديث كردند . در اين لحظه مردم از هر طرف فرياد برآوردند كه پدرت را نمىخواهيم . او برگشت و مردم به خانههاى خود رفتند . ق - جعفر بن زبير دمشقى : شعبه گفت : چهار صد حديث از زبان رسول خدا ( ص ) ساخت . ( خ ) گفت : حديث وى را ترك كردهاند . ( يب ) : شعبه گفت : دروغگوترين مردم است .
28
نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 28