نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 234
« سبحان من تنزه عن الفحشاء » وى مىخواست با اين تعريض گوشزد كند كه ابو اسحاق از اشاعره است و آنان به خداى متعال نسبت فحشا مىدهند . ابو اسحاق گفت : « سبحان من لا يجرى فى ملكه الا ما يشاء » حاصل آن اينكه : هر آنچه كه در ملك خدا جريان داد ، از قبيل : انواع فواحش ، فجور ، كفر ، الحاد ، كذب ، ظلم و غير آن به خواست خدا و فعل او است . اى كاش مىدانستم چگونه با اين گمان باطل او را تسبيح و تنزيه مىكند ؟ ! اينكه گفت : اشاعره وجود آلهه را همچون مجوس ، جايز نمىدانند ، تعريض به عدليه است ، زيرا آنان اين افعال شنيع و احوال كثيف را به بندگان نسبت مىدهند و ذات خداى سبحان را از آنها منزّه مىدانند . معلوم است كه از اين عقيده ، اعتقاد به شرك لازم نمىآيد . اينان معتقدند كه خداوند آنها را بر افعالشان قادر ساخته ، بدون اينكه به آنها نيازى داشته باشد . آنان اين افعال را با تمكين از سوى خدا ، انجام دادهاند . پس آنان در افعال خود ، استقلال ندارند تا آلهه باشند . حال چگونه شبيه مجوس مىباشند ؟ بلكه كسانى شبيه مجوس هستند كه معتقدند به زيادت صفات خدا بر ذات و قديم بودن صفات خدا مثل خود خدا و نياز خدا به صفات در خلق ، چنانكه اگر اين صفات نبود ، هرگز خدا چيزى نمىآفريد و در نتيجه اين صفات ، در الهيت با خدا شريكند - تعالى الله عن ذلك علوا كبيرا . استدلال وى به آيهء مباركه * ( « يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشاءُ » ) * [1] موقوف است بر اينكه منظور از اضلال ، خلق گمراهى و منظور از هدايت ، خلق هدايت باشد ، در حالى كه چنين نيست . زيرا جايز است كه منظور از اضلال ، خذلان و گمراهى و منظور از هدايت ، توفيق باشد ، چنانكه معصوم ( ع ) فرمود : « نظاع بتوفيقك و تجحد بخذلانك » . هر گاه انسان در راه كار خير تلاش كند ، موفق خواهد بود و هر گاه بر شرّ اصرار ورزد ، اهل خذلان بوده ، كارش به نفاق و كفر خواهد انجاميد . چنانكه خداى تعالى مىفرمايد : * ( « فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً » ) * [2] و * ( « ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ الله » ) * [3] ، از سوى ديگر قرينه اى هم وجود ندارد كه منظور از اضلال و هدايت در آيه ، همان است كه وى مدعى شده است ، بلكه قرينهء عقلى و نقلى بر خلاف آن ، وجود دارد . قرينه عقلى اين است كه : اگر منظور از اضلال و هدايت آن باشد كه وى مدعى شده ، بايد دانست كه مستلزم ابطال ثواب و عقاب و نفى عدل و ارسال رسولان و انزال كتب و اوامر و فواهى است چنانكه در