نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 185
است ، حادث مىباشد ، حدوث آن ثابت شده حتى اگر نفسى باشد يا ثابت شود كه كلام خدا منحصر در لفظى است . نظير اين آيه است ، آيهء مباركه * ( « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَه لَحافِظُونَ » ) * [1] ، آنچه كه نازل شده و محفوظ است نمىتواند جز حادث باشد . زيرا تنزيل تدريجى است و جز به لفظ نيست . پاسخى كه در مورد سفاهت داده به اين صورت كه در كلام لفظى است نه نفسى ، از نظر ما مردود مىباشد . زيرا در اين صورت طلب بطور مطلق ، سفاهت است اگر چه در نفس باشد . در مثالى كه زده طلب بالفعل وجود ندارد . آنچه كه موجود است عزم بر طلب يا تصوّر طلب مىباشد . در غير اين صورت بالضروره سفاهت است . از همين ميان ، اشكال وارد بر پاسخ وى از لزوم صدور قبيح از خداوند متعال دانسته مىشود . اگر اشكال شود كه در صورتى سفاهت لازم مىآيد كه معدوم را مخاطب قرار دهد و از او انجام فعلى را در حال عدم بخواهد اما اگر بنابر تقدير وجود از او چيزى بخواهد ، سفاهت لازم نمىآيد . مثل اينكه انسان آموزش فرزند خود را كه مىداند بزودى متولد خواهد شد ، طلب كند و مانند خطاب پيامبر ( ص ) كه فرمود : هر مكلفى كه تا روز قيامت به دنيا آيد . گويم : بداهت حكم مىكند كه هر كس معدوم را مخاطب قرار دهد و از او چيزى طلب كند ، سفيه است ؛ خواه در حال عدم از او چيزى طلب كند و خواه بر تقدير وجود و خواه او را شخصا مورد خطاب قرار دهد يا در ضمن گروهى كه حضور دارند ، زيرا اصل توجه به او همراه با طلب ، سفاهت است . در مثال آموزش فرزند ، جز تمايل و عزم بر طلب ، چيزى نيست . در شرح مواقف گفته است : « بدون شك نفس اين طلب ، سفاهت است . بلكه گفته شده كه اصلا چنين طلبى ممكن نيست . زيرا طلب بودن وجود كسى كه از او چيزى طلب شود ، محال است . » همينطور خطاب پيامبر ( ص ) براى حاضرين است و براى ديگران بواسطهء دلايل اشتراك امت در تكليف ، ثابت مىشود . پاسخى كه از لزوم كذب داده ، يك مناقشه لفظى است كه اگر هم ثابت شود ، اثرى در دفع اشكال ندارد . زيرا منظور اين است كه گفتهء خداوند متعال در ازل * ( « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ » ) * [2] ، * ( « إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحاً » ) * [3] حكم غير مطابق با واقع است و خداوند متعال از امثال آن