نام کتاب : دلائل الصدق لنهج الحق ( فارسي ) نویسنده : الشيخ محمد حسن المظفر جلد : 1 صفحه : 183
است : * ( « إِنَّما أَمْرُه إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَه كُنْ فَيَكُونُ » ) * [1] اين خبر دادن از آينده است . پس كلام خداوند حادث است . فضل مىگويد : پيش از اين به نزاع بين اشاعره و معتزله و پيروان آنان يعنى اماميه دربارهء كلام نفسانى اشاره كرديم و گفتيم : كسانى كه معتقد به ثبوت كلام نفسانى هستند ، بدون شك معتقد به قدم آن خواهند بود . زيرا ممتنع است كه حادثات قائم به ذات خدا باشند . كسانى كه معتقدند كلام خدا مركب از حروف و اصوات است ، بدون شك به حدوث آن عقيده دارند . از اين جهت ما هم با آنها موافقيم . بر اين اساس ايراداتى كه بر اشاعره وارد كرده ، ايراد بر غير محل نزاع است . زيرا وى اعتقاد دارد كه كلام از حروف و اصوات تركيب شده و بر اين اساس به حدوث آن معتقد است . اين چيزى است كه در آن نزاع نداريم . امّا اگر به اثبات كلام نفسانى معتقد و در عين حال به حدوث آن عقيده داشته باشد ، اين محل نزاع خواهد بود . وى در حدوث كلام خدا به آيهء مباركهء * ( « ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ » ) * [2] ، استدلال كرده كه دليل بر حدوث كلام لفظى است و مورد نزاع نمىباشد . وى استدلال كرد كه چون در ازل نه مأمورى است و نه سامعى پس امر و خبر در ازل سفاهت است و اين را در اراجيف خود آورد . پاسخ اين است كه : سفاهتى كه شما ادعا كرديد ، در كلام لفظى است اما در كلام نفسى سفاهت نيست . مثال آن بر طبق آنچه او ذكر كرده اين است كه : اگر كسى از افراد بشر در خانه اش تنها بنشيند و در نفس خود انواع امر را براى جماعتى كه نزدش خواهند آمد ، مرتب كند بدون اينكه آنها را تلفظ نمايد ، با اين عمل نه سفاهت كرده و نه حماقت بلكه سفيه كسى است كه به او نسبت سفاهت دهد . بنابراين كلام نفسى عبارتست از معناى قائم به ذات خدا در ازل ، بدون اينكه بدان كلام تلفظ كند بلكه براى جماعتى است كه به وجود خواهند آمد و پس از حدوث و آنگاه كه افعالى از آنان سرزند كه اقتضاى امر ، نهى ، اخبار و استفهام نمايد ، بدان تلفظ خواهد كرد پس نه سفاهتى در كار است و نه حماقتى آنگونه كه وى ادعا كرده است . با اين پاسخ ، لزوم صدور قبيح از خداوند متعال آنگونه كه وى بيان كرده ، دفع مىشود . زيرا اين لزوم در صورتى است كه كلام نفسى را تلفظ كند . ما هم قبول داريم كه تلفظ در ازل صورت