responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير كبير منهج الصادقين في الزام المخالفين ( فارسي ) نویسنده : الملا فتح الله الكاشاني    جلد : 1  صفحه : 65


اعوجاج خاص و مطلق جزء مقيد است و ديگر افيد از معانى اخيره است بجهة آنكه تعديل متضمن تنبيه است بر آنكه سزاوار بمدح آن كسى است كه رعايت حدود ظاهره نماز كند از فرايض و سنن و رعايت حقوق باطنهء آن نمايد از خشوع و اقبال بقلب بر او سبحانه نه مانند نماز گذارندگانى كه از نماز خود ساهى باشند و لهذا طايفه اول در سياق مدح واقع شده‌اند حيث قال وَالْمُقِيمِينَ الصَّلاةَ و فرقه ثانيه در معرض ذم كه فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ و صلاة فعله است مأخوذ از ( صلى فلان اذا دعا ) مانند زكات كه مشتق از زكى است و كتبهء اين هر دو بواو با آنكه يائيند بجهة تفخيم لفظ است و تسميهء افعال مخصوصه كه قيام و تكبير و قرائت است و ركوع و سجود و تشهد و تسليم بصلاة جهة اشتمال آن است بر دعا و نزد بعضى واوى است مأخوذ از ( صلى اذا حرك الصلوين ) و صلوين بمعنى وركين است و بنا بر اين وجه تسميهء آنست كه مصلى تحريك صلوين مىكند در ركوع و سجود و اشتهار اين لفظ در معنى ثانى كه نماز است با عدم اشتهار آن در اول كه تحريك صلوين است قدح نميرساند در نقل آن ازين پس كسى را نرسد كه گويد اين اشتقاق مفضى بطعن است در آنكه قرآن حجة است زيرا كه صلاة از اشهر الفاظست و اشتقاق آن از تحريك صلوين از ابعد اشيا است در معرفة و اگر تجويز اين كنيم با وجود خفا و اندراس مأخوذ منه بر وجهى كه نميداند آن را مگر آحاد پس لازم آيد كه مثل اين در ساير الفاظ قرآنى جايز باشد و اين مستلزم عدم قطع ماست به آنكه مراد اللَّه از اين الفاظ معانى است كه متبادر بافهام ماست چه ميتواند بود كه مراد او تعالى معانى مندرسه باشد و بنا بر قول ثانى تسميهء داعى بمصلى با آنكه تحريك صلوين درو منتفى است بجهة تشبيه اوست در تخشع براكع و ساجد حاصل كه حق سبحانه ميفرمايد كه مؤمنان آنانند كه حفظ جميع افعال و شروط نماز ميكنند و آن را از انحراف نگاهميدارند * ( وَمِمَّا رَزَقْناهُمْ ) * و از آنچه روزى داده‌ايم يعنى عطا فرموده‌ايم ايشان را و مالك آن ساخته * ( يُنْفِقُونَ ) * نفقه ميكنند يعنى حقوق واجبه آن را بمستحقان آن ميرسانند مراد زكات مفروضه است و ابن مسعود تخصيص آن مىكند بنفقهء اهل و عيال و ضحاك گفته مراد صدقه تطوع است و ظاهر آنست كه مراد صرف مال باشد در سبيل خيرخواه فرض و خواه نقل و كسانى كه تفسير آن بزكاة كرده‌اند بجهة آنست كه افضل انواع صرف است و اصل آن و يا تخصص آن بزكاة بجهة اقتران آنست بصلاة كه شقيق آنست و بدانكه رزق در لغة بمعنى حظ است خواه مأكول يا غير آن كمال قال اللَّه تعالى وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ اى حظكم و در عرف شرع تخصيص آن نموده بتخصيص شيء به حيوان و تمكين او از انتفاع به آن با عدم منع غير از آن شرعا پس حرام روزى نباشد و آيه دلالة صريح دارد بر اين زيرا كه حقتعالى مدح مؤمنان نموده بانفاق و منفق حرام مستحق مدح نيست باتفاق و نيز او سبحانه امر بانفاق نموده حيث قال أَنْفِقُوا مِمَّا

نام کتاب : تفسير كبير منهج الصادقين في الزام المخالفين ( فارسي ) نویسنده : الملا فتح الله الكاشاني    جلد : 1  صفحه : 65
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست