responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير كبير منهج الصادقين في الزام المخالفين ( فارسي ) نویسنده : الملا فتح الله الكاشاني    جلد : 1  صفحه : 471


ما تَقُولُونَ بعد از آن اكثر اصحاب دست از خمر باز داشتند و گفتند چيزى كه از نماز ما را باز دارد و موجب اثم باشد نخوردن آن اولى است پس اندكى از ايشان به خوردن آن قيام مينمودند در خارج وقت صلاة روزى عتيان بن مالك قومى را ضيافت كرد كه از جمله ايشان سعد بن ابى وقاص بود و خمر در ميان آوردند و مست شدند و زبان بافتخار خود گشودند و در اينباب انشاد شعر نمودند و سعد شعرى خواند كه متضمن هجاى انصار بود انصاريى در آن مجلس حاضر بود سعد را بزد و سر او را بشكست سعد شكايت وى را برسول معروض داشت عمر گفت ( اللهم بين لنا فى الخمر بيانا شافيا ) آيه نازل شد كه إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأَنْصابُ وَالأَزْلامُ رِجْسٌ الى قوله فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ عمر گفت ( انتهينا يا رب ) زهرى از امام زين العابدين عليه السّلام روايت كرده كه أمير المؤمنين عليه السّلام فرمود كه شترى داشتم و شترى ديگر رسول خدا مرا داده بود از غنيمت شخصى را اجاره گرفتم تا برويم و پارهء هيزم بياوريم يك شتر را نزد ديوارى ببستم و برفتم تا ريسمان و آلت هيزم كندن بيارم چون بازگشتم شتر را ديدم كشته و شكم او پاره پاره شده و كوهان او بريده من از آن متعجب شده سخت ملول گشتم تا آنكه نزديك بود كه آب از چشم من روان گردد گفتم اين عمل كه باشد گفتند حمزه مست اينجا رسيد با جمعى از خنياگر و زنى فاحشه در ميان ايشان بيتى بخواند به اين مضمون كه شتر بكش و ما را كباب ده حمزه چون بشنيد شتر را بكشت أمير المؤمنين عليه السّلام فرمود كه شكايت حمزه را برسول عرض كردم حضرت در خانه‌ام سلمه بود برخواست و روان شد من بر اثر او بيامدم تا بدان خانه رفت كه حمزه با اصحاب خود آنجا بود حمزه را گفت چرا چنين كردى در جواب گفت پدرانت بنده پدر من بودند رسول صلَّى اللَّه عليه و آله برگشت فرمود اى على غرامت شتر تو بر من است حمزه روز ديگر از اينمعنى نادم گشته نزد رسول صلَّى اللَّه عليه و آله آمد و در پاى او افتاد و اظهار توبه كرد رسول فرمود من براى تو از خدا استغفار كنم تا تو را بيامرزد و اين قضيه قبل از نزول آيه تحريم بود پس از اين معلوم مىشود كه خمر قبل از آن نيز حرام بوده و نزول آيه در باب حرمت آن براى تاكيد تحريم آن بوده چنان كه قول بعضى ديگر از مفسرانست و اجماع جميع اصحاب ما و حسن بصرى گفته كه * ( قُلْ فِيهِما إِثْمٌ كَبِيرٌ ) * دليل است بر تحريم خمر در جميع اديان و آيهء لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَأَنْتُمْ سُكارى دلالت نميكند بر جواز شرب خمر در غير نماز و آيهء إِنَّمَا الْخَمْرُ تا آخر از براى تأكيد تحريمست نه از براى اصل حرمت آن و از ابى عبد اللَّه عليه السّلام مرويست كه روزى از اهل شام جماعتى نزد عبد اللَّه عمر آمده او را گفتند يا بن عمر ما را خبر ده از آنچه در باب خمر و هر مسكر شنيدهء گفت از رسول ص شنيدم كه فرمود كه و الذى بعثنى بالحق بخدايى كه مرا بخلقان به حق فرستاده كه هر كس كه او يك شربت از شراب مسكر بخورد چهل روز حق سبحانه نماز او را قبول نكند و اما اگر توبه كند

نام کتاب : تفسير كبير منهج الصادقين في الزام المخالفين ( فارسي ) نویسنده : الملا فتح الله الكاشاني    جلد : 1  صفحه : 471
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست