بعضى مراد از دين شريعتست و يا طاعت و تقدير اين است كه ( مالك يوم جزاء الدين ) و مؤيد قول اول است روايت ماثوره از امام محمد باقر عليه السّلام كه ( الدين هو الحساب ) يعنى او حاكم روز حساب است كه ميان بندگان به حق حكم كند و از حساب در نگذرد و مقوى قول ثانى اينكه محمد بن كعب گفته كه تقدير اينست كه ( مالك يوم لا ينفع فيه الا الدين ) يعنى او خداوند روزيست كه نفع ندهد مردمان را در آن روز مگر دين اسلام و قول جبائى كه مراد اينست كه ( يوم الجزاء على الدين ) يعنى او پادشاه روز پاداش دادنست بر دين و بنا بر اين قول مراد مطلق دين است خواه دين حق و خواه باطل يعنى حق سبحانه و تعالى بر دين حق ثواب ميدهد و بر دين باطل عقاب مترتب ميسازد و ( يوم ) اگر چه حقيقة عبارتست از طلوع آفتاب تا غروب اما در اين مقام استعاره است از براى وقتى كه ( مغرا ) از ظلمة باشد و بمثابه روز روشن بود چه در آخرت روز و شب نخواهد بود چنان كه در اخبار صحيحه ثابت گشته پس اطلاق ( يوم ) بر او بر سبيل تشبيه باشد و در ( انوار ) گفته كه اجراى اين صفات بر او سبحانه از ( ربوبية ) و ( موجدية ) و ( منعمية ) نعم ظاهره و باطنه و عاجله و آجله و مالكية امور در روز ثواب و عقاب به جهت دلالت است بر آنكه او است كه حقيق ( حمد ) است نه غير او زيرا كه ترتب حكم بر وصف ( مشعر ) است بعليت آن و ( ايذان ) بر آنكه كسى كه متصف به اين صفات نباشد مستاهل ( حمد ) نيست چه جاى آنكه لياقت معبوديت داشته باشد پس وصف ( اول ) براى بيان موجبية ( حمد ) است كه آن ايجاد و ربوبيت است و وصف ( ثانى و ثالث ) براى دلالت بر آنكه متفضل نعم قادر مختار است در ايصال نعم نه موجب بالذات چه ( حمد ) در مقابل افعال جميله اختياريه است نه غير اختياريه و لهذا ميگويند كه ( مدحت اللؤلؤ ) و نميگويند كه ( حمدته ) چنان كه گذشت و وصف ( چهارم ) كه متضمن وعد حامدانست و وعيد مغرضان از براى تحقيق اختصاص است چه وصف مالكيت در آن روز قابل شركت نيست و مخفى نيست كه اين آيه دلالتى تمام دارد بر اثبات معاد و ترغيب و ترهيب عباد زيرا كه هر گاه مكلفان تصور معنى اين آيه نمودند رجا و خوف را صفحهء روزگار خود گردانيده بجانب جناب او روى ميآورند و مايل عبوديت او ميشوند از اين جهت او سبحانه چون بندگان خود را بوسيله اين آيه شريفه به اين مرتبه رسانيد در عقب آن ايشان را كيفيت اعتراف بعبوديت تعليم فرمود و گفت اى بندگان من روى دل بجانب من آوريد و بر وجه خطاب بگوئيد كه اى آن كسى كه متصفى بصفات عظام مذكوره * ( إِيَّاكَ نَعْبُدُ ) * تو را ميپرستيم و بس و غير تو را در اين امر شريك نميسازيم زيرا كه غير از تو هيچ كس ديگر مستحق عبادت نيست * ( وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ ) * و همين از تو يارى مىخواهيم در دوام پرستش تو و در جميع