responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير عاملي ( فارسي ) نویسنده : ابراهيم عاملي ( موثق )    جلد : 0  صفحه : 50


قطع رابطه كرده بودند ) . ميگويند براى وضو يا غسل پيغمبر آب آورد آن حضرت فرمود : ( اللَّهمّ فقهه في الدّين ) يعنى خدايا علم و معرفت نصيبش كن در دين و خداشناسى .
در سال بيست و هفت هجرى با عبد اللَّه بن ابى سرح براى جنگ بافريقا رفت . در خلافت على عليه السلام در جنگهاى آن حضرت حاضر بود و از طرف آن حضرت حاكم بصره شد .
ميگويند مبلغى از اموال بيت المال را تصرّف كرد و بطايف فرار نمود و نامه هائى از حضرت على عليه السلام در توبيخ اين عملش صادر شده است او تا هنگام مرگش كه سال شصت و هشت است در طائف بود و در آخر عمر نابينا شده بود ميگويند بواسطه ى اينكه گريه ى زياد كرده بود بر وفات حضرت امير المؤمنين و حضرت حسن مجتبى ع و حضرت سيد الشهداء ع چشمانش كور شده بود .
چهاردهم - عطاء بن ابى رباح - ابن خلَّكان ج 1 ص 452 . عطاء فرزند اسلم يا سلم مشهور بابى رباح فرزند صفوان از بزرگان فقها و تابعين و زهّاد ساكن مكّه بوده است با عبد اللَّه بن عباس و عبد اللَّه بن زبير و جابر بن عبد اللَّه انصارى و عدّه ى زيادى از اصحاب پيغمبر ملاقات كرده و از آنها استفاده كرده است عمرو بن دينار و زهرى و قتاده و مالك بن دينار و اعمش و اوزاعى و عدّه زيادى علما از او استفاده و نقل حديث كرده‌اند . در مكّه مقام فتوى منحصر به او بود و مجاهد و در زمان خودشان كسى با آن دو برابر نبود . در هنگام حجّ از طرف دولت بنى اميّه اعلان ميشد : كسى نبايد اعمال حجّ انجام دهد مگر برأى و فتواى عطاء و شاعرى در زمان او گفته است .
سل المفتى المكّي هل في تزاور و ضمّة مشتاق الفؤاد جناح فقال : معاذ اللَّه ان يذهب التّقى تلاصق اكباد بهنّ جراح يعنى از مفتى مكّه بپرس ، چه گناه است دلدادگان را كه بديدار هم برسند و يكديگر را در بغل بگيرند ؟ چون از او پرسيدند جواب داد : پناه به خدا از حكم ناحقّ كه بگويم اگر جگرهاى سوخته بيكدگر بچسبند آسيبى بتقوى ميرسد . مقصود شاعر از مفتى مكّه عطا بوده است و چون در مدّت احرام كليه ى روابط جنسى حرام است و ممنوع اين

مقدمه 54

نام کتاب : تفسير عاملي ( فارسي ) نویسنده : ابراهيم عاملي ( موثق )    جلد : 0  صفحه : 50
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست