اين از عقل و فهم او است راه بدهيد تا بيايد ، راه دادند آمد و در جلو خودش نشاند و چندين مطلب از او پرسيد و جواب شنيد آنگاه ابو عاصم ضحّاك گفت . اين از دوابّ روى زمين نيست از دابّه هاى دريا است به او گفتند : يحيى بن سعيد در باره ى تو حرف مىزند و بد ميگويد گفت اگر مردم از من ياد نكنند نه از دسته ى زنده ها هستم و نه مرده ها .
دوازدهم - عبد الله مسعود - لغتنامه ى دهخدا حرف همزه 348 . بروايت ابو نعيم اصفهانى او ششمين كس است كه اسلام آورد شبان عقبة بن ابى معيط بود گويند روزى پيغمبر با ابو بكر بر او گذشت و شير طلبيد او بمقتضاى امانت خوددارى كرد پيغمبر ميشى كه تا آنگاه نزائيده بود گرفت و دست بر پستانش كشيد آن حيوان شير داد ابن مسعود بر اثر اين معجزه مسلمان شد و پيوسته ملازم پيغمبر بود كفشهاى آن حضرت را برميداشت و از اين جهت او را صاحب و ساده و سواك و نعلين مىگفتند . او اوّل كسى است كه در مكّه قرآن را آشكارا براى مردم مىخواند ، و ذو الهجرتين است يعنى هجرت بحبشه و بمدينه در جنگهاى پيغمبر ص حاضر بود و ابو جهل را بدست خود كشت و عمر او را بحكومت كوفه فرستاد و تا خلافت عثمان در كوفه ماند چون عثمان مردم را وادار كرد كه جز قرآن زيد بن ثابت ديگر قرآنها را ترك كنند عبد اللَّه فرمان او را نپذيرفت و گفت : قرآن و قرائت من بهتر است از قرائت و قرآن زيد و آنگاه كه او در مكّه با كودكان مشغول بازى بود من هفتاد سوره ى قرآن از زبان پيغمبر فراگرفته و حفظ داشتم چون عثمان احضارش كرد و مردم جمع و مانع شدند از حركت او به طرف مدينه ابن مسعود گفت : اطاعت او بر من لازم است و دوست ندارم فتنه هائى كه پيش خواهد آمد آغازش را من سبب شوم و در سال سى دو كه در مدينه وفات كرد بيش از شصت سال از عمر او گذشته بود .
سيزدهم - عبد اللَّه بن عباس - پسر عبّاس عموى پيغمبر است و در شعب ابى طالب متولَّد شد سه سال قبل از هجرت . ( شعب ابى طالب مكانى بوده است در كوههاى مكّه كه مخالفين پيغمبر آن حضرت و خويشاوندان او و مسلمانانرا در آنجا حبس كرده و با آنها