ششم - حسن بصرى - او را از بزرگان تابعين شمردهاند كه در علم و زهد و فصاحه يگانه ى زمان خود بوده است ابن خلكان در جلد اوّل ص 180 نوشته است : در سال يك صد و سه هجرى عمرو بن هبيره ى فزارى در خلافت يزيد بن عبد الملك مروان حاكم عراق و خراسان شد شعبى و محمّد بن سيرين و حسن بصرى را احضار كرد و گفت : خداوند يزيد بن عبد الملك را خليفه خود قرار داد و از مردم پيمان گرفته است از او اطاعت كنند و من هم مسئول پيمان هستم و با اين قدرت كه مىبينيد مأمورم كرده است باجراى امر خدا كه خود عهده دار آن هست شما را در اين كار چه نظر است ؟ ابن سيرين و شعبى جواب با ترس و تظاهر دادند . از او پرسيد تو چه ميگوئى ؟ گفت : اى پسر هبيره بترس از خدا كه اطاعت يزيد ميكنى و نبايد از يزيد بترسى براى اطاعت از خدا كه خدا شرّ يزيد را از تو بگرداند و يزيد نتواند از عذاب خدا آسوده خاطرت كند به زودى از اين فراخناى قصر بتنگناى قبر سرازير خواهى شد آنجا عمل نيك تو وسيله ى نجات تو خواهد بود و بس ، بدان كه نمىتوان نافرمانى خدا كرد براى فرمان يك فرد مخلوق ، عمرو بن هبيره بهر سه ى آنها احسان كرد و بهره ى حسن از دو نفر ديگر بيشتر بود در آخر خلافت عمر متولَّد شد و در اوّل سال يك صد و ده از دنيا رفت در روز مرگش براى مشايعت جنازه نماز جماعت مسجد جامع بصره تعطيل شد كه مردم مشغول بودند و كسى در مسجد نبود و تا آن تاريخ نماز جماعت جامع بصره تعطيل نشده بود .
هفتم - زهرى - محمد بن مسلم بن عبد اللَّه از قبيله ى بنى زهره بن كلاب و از اهل مدينه است او از تابعين است كه ده نفر از اصحاب پيغمبر را ديده و از آنها استفاده نموده است و نزد علماى حديث گفتارش معتبر است و مشهور . عدّه ى زياد از پيشوايان اين فن از او نقل حديث كردهاند و او از حضرت زين العابدين حديث نقل كرده است در كتابهاى رجال و هدية الاحباب مرحوم قمّى وفات او را در سال يك صد و بيست و چهار هجرى نوشتهاند « 1 » .