اسد الغابه : واقدى گفته است : پس از هجرت اوّل نويسنده ى پيغمبر ص ابىّ بوده است و اگر او نبود زيد بن ثابت مىنوشت و پيغمبر فرمود : ابىّ از همه ى شما بهتر قرآن مىخواند و در وفات او اختلاف است از سال 19 هجرى تا 20 و 22 و 32 نوشتهاند چون گفتهاند : در خلافت عثمان او را ديدهاند .
چهارم - ابن جريج « 1 » ابو خالد عبد الملك بن عبد العزيز بن جريج :
لغتنامه ى دهخدا حرف همزه ص 289 : او متولَّد سال هشتاد و در سالهاى صد و چهل و نه تا پنجاه و يك وفات كرده است از علماى مشهور صدر اوّل است و از غير عرب و از موالى بنى اميّه است مولد او مكّه ى مكرّمه و همانجا پرورش يافته و سفرى بعراق كرده و به خدمت منصور خليفه رسيده است گويند : او اوّل كسى است از مسلمانان كه تصنيف كتاب كرد و سپس ديگران به دو اقتدا كردند و بقول ديگر اوّل مصنّف اسلام ابو رافع هرمز كاتب امير المؤمنين على عليه السّلام است . ليكن ابن نديم در مقاله ى ششم كتاب فهرست ص 307 نوشته است : سليم بن قيس هلالى از اصحاب امير المؤمنين علىّ بود . حجّاج بن يوسف او را تعقيب كرد كه بكشد او فرار كرد و بابان بن ابى عيّاش پناهنده شد در دم مرگ بأبان گفت : اى برادرزاده ( تعبير اعراب است در موقع اظهار كمال مهربانى ) بواسطه ى اين مدّت پذيرائى بر من حق دارى . پس از آن شرحى از كارهاى پيغمبر و آن دوران گذشته نقل كرد و كتابى به او داد كه همان كتاب سليم بن قيس هلالى مشهور است و فقطَّ ابان بن ابى عيّاش آن را نقل كرده و ديگرى از او غير از ابان نقل نكرده است و اوّل كتابى كه از شيعه نمودار شد اين كتاب بود .
پنجم - براء بن عازب - از مردم مدينه و اصحاب پيغمبر است و چون پس از وفات پيغمبر در ( سقيفه ى بنى ساعده ) كه بازارى بوده است مركز تجمّع ، خليفه معيّن كردند عدّه اى بر اين عمل اعتراض كردند و از تسليم بحكومت ابى بكر خوددارى كردند يكى از آنها همين براء بن عازب است و تا دوران خلافت حضرت علىّ عليه السلام و يا بعد از آن هم زنده بوده است و در اواخر خلافت عمر نابينا شده است .