نام کتاب : تفسير الميزان ( فارسي ) نویسنده : السيد الطباطبائي جلد : 0 صفحه : 25
كه بازگشت اين نوع تجزيه و پراكنده ساختن اعضاى پيكر يگانه كلام خدا به آن باشد كه در قرآن به عنوان يك روش نكوهيده از بيگانگان نسبت به قرآن ياد شده « . . . كَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ » « 1 » زيرا گرچه طبق روايات منظور از - عضين - كسانى هستند كه اعضاى قرآن را تعضيه و تفرقه نمودند و به بعضى از آنها ايمان آوردهاند و نسبت به بعض ديگر كفر ورزيدند و همچنين كسانى كه دربارهء قرآن نسبتهاى نارواى گوناگون روا داشتند مانند آنكه گاهى گفتند قرآن سحر است و گاهى گفتند اسطوره و افسانه است و مانند آن ، ولى هر آيه را از ديگر آيات كه همانند اجزاى يك واحد بشمار مىروند منقطع نمودن خود يك نحو تعضيه و تفرقه ناپسند است ، زيرا آيه اى كه به ديگر آيات انثنا و انعطاف دارد نمىتوان آن را بدون گرايش به مفاهيم آيات ديگر تفسير كرد ، البته با توجه به اصل ياد شده كه انثنا و گرايش اوّلى شاخه هاى فرعى به همان ريشه هاى اصيل مىباشد كه در شجره طوبى قرآن عبارت از آيات كليدى و معارف توحيدى مىباشند . ويژگيهاى اخلاقى و تعليمى مرحوم علامه طباطبائى « قدس سره » در پايان بعضى از سجاياى آن حكيم متأله و مفسر متبحّر را نقل مىكنم تا اسوه اهل تحقيق و تأليف باشد : 1 - مرحوم علامه « قدس سره » در نوشتارهاى خود عموما و تفسير شريف - الميزان - خصوصا نام كسى را در نقد و تحليل نظر او نمىبردند بلكه غالبا به جرح و تعديل اصل رأى و فكر توجه مىنمودند و مىفرمودند فكرها است كه با هم برخورد دارند نه صاحبان افكار و محور قدح و مدح ايشان « انظر الى ما قال و لا تنظر الى من قال » بود . 2 - ايشان در هنگام نقد و جرح يك نظر ، حرمت صاحب نظر را حفظ مىنمودند و مقام انديشمند را گرامى ميشمردند و هرگز تعبيرى كه تحقيرآميز باشد يا حكايت از علم زدگى ايشان بكند نداشتند مگر در مورد ضرورت از باب « ردّوا الحجر من حيث جاء فان الشر لا يدفعه الا الشّر » « 2 » .
( 1 ) سوره حجر آيه 91 . ( 2 ) كلمات قصار أمير المؤمنين عليه السّلام ( نهج البلاغه صبحى صالح ) 314 .
مقدمه 31
نام کتاب : تفسير الميزان ( فارسي ) نویسنده : السيد الطباطبائي جلد : 0 صفحه : 25