نام کتاب : تفسير الميزان ( فارسي ) نویسنده : السيد الطباطبائي جلد : 0 صفحه : 24
به نسيان سپرده نمىشد و ادامه مىيافت بسيارى از اسرار قرآنى آشكار مىگشت « 1 » و اين اسلوب ويژه « 2 » همان تفسير قرآن به قرآن است كه از معاجم و فهارس و لغات و . . . خارج خواهد بود . و اين روش بهترين مصداق براى آيه : « وَلَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّه لَوَجَدُوا فِيه اخْتِلافاً كَثِيراً » مىباشد كه به صورت قياس استثنايى بيان شده ، يعنى هيچگونه اختلافى در سراسر قرآن مجيد نيست و منظور اين جمله تنها بيان عقد سلبى قضيّه نيست كه بين معانى قرآن هيچ اختلافى نيست ، بلكه مراد تبيين عقد اثباتى آنست ، يعنى همه مفاهيم قرآنى منسجم و هماهنگاند و به يكديگر انثنا و گرايش دارند و هر آيه در محتواى خود صادق و نسبت به محتواى آيه ديگر بدون واسطه يا بواسطه مصدق مىباشد ، چه اينكه قرآن ناطق أمير المؤمنين عليه السّلام از آيه مذكور چنين استفاده مىفرمايد « . . . و ذكر ان الكتاب يصدّق بعضه بعضا و انه لا اختلاف فيه فقال سبحانه - وَلَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّه لَوَجَدُوا فِيه اخْتِلافاً كَثِيراً - وَ ) * انّ القرآن ظاهره انيق و باطنه عميق . . . » « 3 » يعنى برخى از آيات مصدّق بعض ديگر هستند . بنا بر اين همه آيات موافق يكديگرند كه اين يك عقد ايجابى است نه تنها با هم اختلاف ندارند كه اين يك عقد سلبى است و از اين جهت سراسر قرآن كريم متشابه و مثانى همديگرند چه اينكه مرحو علَّامه چنين مىفرمايد « . . . و سمّيت الآيات القرآنية مثانى لان بعضها يوضح حال البعض و يلوى و ينعطف عليه كما يشعر به قوله - كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِيَ - حيث جمع بين كون الكتاب متشابها يشبه بعض آياته بعضا و بين كون آياته مثانى و فى كلام النّبي صلى اللَّه عليه و آله فى صفة القرآن - يصدّق بعضه بعضا و عن على عليه السّلام فيه - و ينطق بعضه ببعض و يشهد بعضه على بعض . . . » « 4 » . و شايد جدا نمودن هر آيه از آيات ديگر و آنها را در تفسير آيه مورد بحث ملاحظه نكردن و هر كدام را بريده از جمع ديگران مشاهده نمودن و از آيات ديگر به عنوان دليل يا تأييد و شاهد مدد نگرفتن ، يك نحوه تفرقه ايجاد كردن بين آيات منسجم و متّحد قرآن باشد
( 1 ) الميزان ج 1 ص 71 . ( 2 ) الميزان ج 1 ص 64 . ( 3 ) نهج البلاغه صبحى الصالح ص 61 . ( 4 ) الميزان ج 12 ص 202 .
مقدمه 30
نام کتاب : تفسير الميزان ( فارسي ) نویسنده : السيد الطباطبائي جلد : 0 صفحه : 24