همراه زعفران بودند ، مردانى به كمك او فرستاده بود .
صبحگاه روز يكشنبه سه روز رفته از صفر ، كسان نبرد آغاز كردند . همه كسانى كه در اردوگاه مونس بودند هشتصد و چهل و سه سوار بودند و ششصد و سى پياده از سياه و سپيد . فرغانى از احمد بن محسن زعفران چنين آورده كه وى با پدر خويش در اردوگاه مونس بوده بود و بيشتر حكايتها از او نقل مىشود .
بنى حمدان سپاههاى انبوه داشتند كه از عرب و عجم و قبايل بدوى و ديگران فراهم آورده بودند ، دو گروه با آرايش تلاقى كردند ، مونس و يلبق و پسرش و سردارانى كه همراهشان بودند در كار نبرد حريفان نهايت دقت به كار بردند . به مقدمه و پهلوى راست و چپ تقسيم شدند و از معتمدان و سرداران معتبر خويش در هر گروه كسان نهادند .
( 146 پس از آن مقدمهء آنها بر مقدمهء بنى حمدان حمله برد . داود بن حمدان تيرى خورد كه از آستين زره اش درون شد و او را بينداخت . پهلوى راست يلبق بر پهلوى چپ بنى حمدان حمله برد و آن را از جاى ببرد و در هم كوفت كه بيشترشان در دجله غرق شدند . پس از آن يلبق به خويشتن با مردان خويش كه در قلب بودند به قلب سپاه بنى حمدان حمله برد و كسانى را كه آنجا بودند هزيمت كردند و به كشتارشان پرداختند . پسرى از آن ابو السرايا بن حمدان اسير شد اردوگاهشان را غنيمت كردند و همگيشان پراكنده شدند .
مونس چهار روز رفته از صفر به موصل درآمد و جايزه هايى را كه به ياران خويش وعده داده بود با اضافه به آنها داد . گروهى بسيار از غلامان و مردان ابن - حمدان به اردوگاه وى پيوستند . ابو العلاء پسر حمدان با ابو السرايا به كمك خواهى از سلطان راهى بغداد شدند . حسين بن عبد الله حمدانى به كوهستان معلثايا پناه برد و گروهى از غلامانش در آنجا بر وى فراهم شدند . يلبق سوى وى رفت و هزيمتش كرد و جمع او را پراكنده كرد .
حسين ، فرارى و شكست خورده به سمت غربى عبور كرد . يلبق نصيبين و

6958