responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : صلة تاريخ الطبري ( دنباله تاريخ طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : عريب بن سعد القرطبي    جلد : 1  صفحه : 6927


مطالبه كرده بودند ( 123 بداشته بود در آورد و به منزلش فرستاد . سپاهيان خانه را غارت كردند و آثار خلافت را محو كردند و حرمت را شكستند و چندان جواهر و جامه و فرش و بوى خوش گرفتند كه اندازه نداشت .
پس از آن مونس ياران خويش را به قصر و درهاى آن گماشت . نازوك و عبد الله بن حمدان اتفاق كردند كه محمد بن معتضد را به خلافت بنشانند و به شب شنبه او را در خانهء خلافت حاضر كردند ، مونس مظفر نيز با آنها حضور يافت . براى محمد بن معتضد كرسىاى خواست و با وى سخن كرد . آنگاه مونس به خانهء خويش رفت . نازوك در خانهء خلافت بماند از آن رو كه حاجبى و نگهبانى را به عهده داشت .
عبد الله بن حمدان به خانهء خويش رفت . نازوك شبانه كسان فرستاد كه خانهء هارون پسر غريب دايى را در نهرمعلى ، غارت كردند و نيز خانهء او را در سمت شرقى كه هر دو سوخته شد . تمام شب شنبه خانه هاى مردم به غارت مىرفت و براى مردم بغداد از همه شبها شومتر بود . هر چه دزد و جنايتكار و مالربا بود رها شد و زندانهايى را كه در آن بودند شكستند . عبد الله ، يار جنابى و عيسى پسر موسى ديلمى و ديگر اهل جرائم ، از خانهء سلطان گريختند .
صبحگاهان حال بدين گونه بود تا وقتى كه نازوك برنشست و به رخداد غارت اعتراض كرد و كسانى را كه كالاى مردم به نزدشان يافت شده بود گردن زد كه كار اندكى سبكتر شد .
محمد بن معتضد را ، القاهر بامر الله ناميدند و او را سلام خلافت گفتند . محمد بن - يوسف قاضى را با گروهى به خانه مونس مظفر فرستادند كه مقتدر را به خلع وادار كنند ، اما از اين كار امتناع كرد . پس از آن پيادگان مصافى شش مقررى خواستند و يك دينار اضافه . براى آنها بابت مقررى صد و بيست هزار دينار طلا بايسته بود از - آن رو كه بيست هزار پياده بودند . شمار سواران دوازده هزار كس بود و مبلغ مقرريشان

6927

نام کتاب : صلة تاريخ الطبري ( دنباله تاريخ طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : عريب بن سعد القرطبي    جلد : 1  صفحه : 6927
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست