نام کتاب : صلة تاريخ الطبري ( دنباله تاريخ طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : عريب بن سعد القرطبي جلد : 1 صفحه : 6928
در هر ماه پانصد هزار دينار بود . نازوك سه مقررى را براى پيادگان تعهد كرد و اضافه را نپذيرفت . گفتند : « بجز شش مقررى و يك دينار اضافه ، نمىگيريم . » نازوك پرداخت سپاهيان را عقب انداخت كه مال بنزد وى فراهم نبود . در كار گرفتن آن اصرار كردند . اما روز شنبه و روز يكشنبه چيزى به آنها داده نشد . روز دوشنبه صبح زود پيادگان براى مطالبهء مال به خانهء خلافت رفتند ، نازوك و خادم وى ، عجيب صقلابى ، به صحن معروف به شعيبى درآمدند ، پيادگان وارد دهليز شدند . نازوك را دشنام مىدادند و با وى خشونت مىكردند و تهديد مىكردند از آن رو كه مقررى و اضافهء آنها را عقب انداخته بود ، پس از آن در خانه هجوم بردند و به نازوك تاختند كه در آغاز امارتش با وى دشمنى داشته بودند و با او نبرد كرده بودند . عجيب ، خادم نازوك را كشتند ، نازوك براى حفاظت خويش و استوار كردن كار خويش راهها و معبرها را كه در خانهء سلطان بود ، بسته بود . وقتى عمل پيادگان را بديد و وقوع شر را به يقين دانست ( 124 برفت كه از يكى از معبرها فرار كند كه آن را بسته يافت . يكى از پيادگان كه مردى زرد چهره بود ، به نام مظفر و ديگرى به نام سعيد پسر يربوع ملقب به ضفدع به دو رسيدند و او را كشتند . هماندم پيكر وى بر دكل يكى از - پرده هاى مجاور دجله آويخته شد و بانگ برآوردند كه ما بجز خليفهء خويش ، المقتدر بالله را نمىخواهيم . قاهر برجست و با گروهى از خادمان خويش از يكى از درهاى قصر برون شد و در كشتىاى نشست و به محل خويش رفت كه در خانهء ابن طاهر بود . صولى گويد : ما همهء اين چيزها را از دجله مىديديم . در همين وقت خانهء نازوك و خانهء بنى بن نفيس به غارت رفت . به قولى مونس مظفر ، وقتى چيرگى نازوك را بر كارها بديد ، شب دوشنبه سر - دستگان پيادگان را خواست و با آنها دربارهء آنچه كردند توافق كرد كه نمىخواست خلع مقتدر انجام شود به همين سبب او را نهان كرد و از وقتى كه او را به خانهء خويش
6928
نام کتاب : صلة تاريخ الطبري ( دنباله تاريخ طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : عريب بن سعد القرطبي جلد : 1 صفحه : 6928