نام کتاب : صلة تاريخ الطبري ( دنباله تاريخ طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : عريب بن سعد القرطبي جلد : 1 صفحه : 6916
مكه نهد و مال موسم را براىشان مقرر دارد كه آنها را بس است و ابن ابى الساج را آنجا كه هست واگذارد و براى نبرد قرمطى پنجهزار كس از بنى شيبان فرستاده شوند به كمتر از يك چهارم مالى كه بر ابن ابى الساج خرج مىشد . چنان بود كه على در آنچه ابن ابى الساج مىخواست نظر كرده بود ( 114 كه آن را سه هزار هزار دينار يافته بود ، مال بنى اسد و بنى شيبان هزار هزار دينار بود . معلوم داشت كه دبير نازوك هر نوبت نهصد دينار مقررى مىبرد آن را لغو كرد و گفت : « مقررى وى به عهدهء آقاى اوست » از مقررى مفلح سياه هزار دينارى را كه جزو غلامان مىگرفت كسر كرد و هزار دينار را كه جزو نوبتيان مىگرفت به جاى نهاد . مونس مظفر مىخواست به مرز رود . على بن عيسى از پى وى رفت و گفت بماند ، به دو گفت : « به سبب مهابت و منزلت تو بر كار خويش نيرو گرفتهام ، اگر به روى تدبير من سست مىشود . » كه بماند . كار وقف را كه قلنسوه عهده كرده بود به شيرزاد سپرد ، دبير نازوك را نيز به دو پيوست ، صد و بيست دينار براى وى مقررى معين كرد و براى نايب وى سى دينار . قلنسوه براى اين كارها ، هشتصد دينار مقررى داشته بود . ياقوت را از كوفه برداشت و احمد بن عبد الرحمن را بر آن گماشت تا وقتى كه ابن ابى الساج آنجا رود . وقتى مقتدر كوشش على بن عيسى را بديد گفت : « از ستمى كه پيش از اين با وى كردهام شرم مىكنم كه مال از وى گرفتهام » دستور داد تا آن را به وى پس دهند و آن را به حسين بن احمد ماذرايى حواله داد . على بن عيسى بدان مال املاكى خريد و آن را به املاكى پيوست كه وقف مردم مدينه و مكه كرده بود . از اطرافيان بنى فرات يكى بود به نام ابو ميمون انبارى كه وى را پرورده بودند و با وى نيكى كرده بودند ، على بن عيسى ديد كه مقرريهاى بسيار دارد كه به - قسمتى از آن بس كرد و انبارى او را هجا گفت ، از شعر مشهور انبارى دربارهء على به هنگام وزارت وى اين است :
6916
نام کتاب : صلة تاريخ الطبري ( دنباله تاريخ طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : عريب بن سعد القرطبي جلد : 1 صفحه : 6916