نام کتاب : صلة تاريخ الطبري ( دنباله تاريخ طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : عريب بن سعد القرطبي جلد : 1 صفحه : 6969
وقتى راى وى بنزد قاهر معلوم شد بناى كار خويش را بر آن نهاد . پس از آن وقتى بنزد مونس و اطرافيان وى شدند گفتگو با ابو احمد آغاز كردند ، به سبب برترىاى كه داشت ، و خلافت را به دو عرضه كردند اما از تصدى آن ابا كرد كه رغبت آنها بر وى استوار نبود از آن رو كه مادر داشت و دانسته بودند كه مادر مقتدر در كار خلافت چه ها مىكرد بدين جهت كار را به القاهر بالله دادند . گويد : ابن زعفران به من گفت كه در اين كار حضور داشته بود ، قاهر را در خيمه اى مقابل خيمهء مونس نشانيدند و پيوسته پيامها ميانشان مىرفت و شرطها بر قاهر نهاده مىشد ، كه همه را پذيرفت بجز خرج بيعت سپاهيان كه به عهدهء او نهادند ، گفت مالى بنزد او نيست . و معذورش داشتند . گويد : روزى كه او را براى بيعت آوردند دو پيراهن به تن داشت و يك عبا ، براى او جامه هايى خواستند كه در خور نشستن براى عامه باشد با يك شمشير و كمربند ، اما چيزى كه در خور آن باشد يافت نشد . جعفر بن ورقا جامه هاى خويش را كه به تن داشت در آورد كه قاهر آن را بپوشيد كه يك عبا بود با عمامه و كمربند و شمشيرى با حمايل . پس از آن در خيمه بنشست كه سلام خلافت به دو گفتند و با وى بيعت كردند چنان كه ياد آن بيايد . سخن از بيعت با محمد القاهر بالله وى محمد بن احمد معتضد بن طلحه موفق بن جعفر متوكل بود . كنيهء محمد قاهر ، ابو منصور بود ، مادرش قبول نام داشته بود ، به روز پنجشنبه دو روز مانده از شوال سال سيصد و بيستم با وى بيعت خلافت كردند به وقتى كه سى و پنج سال داشت . وقتى وى را از خانهء عبد الله بن طاهر كه با ابناى خليفگان در آنجا بوده بود
6969
نام کتاب : صلة تاريخ الطبري ( دنباله تاريخ طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : عريب بن سعد القرطبي جلد : 1 صفحه : 6969