رسيده و اجمال و تفصيل و جهت و سبب آن را دانسته اى . خداى عز و جل براى سرور ما امير مؤمنان و مردم از پى وى با ريشه كن كردنشان خير خواست ، خير آشكار و كافى و عام . به منت خداى و تفضل وى سرور ما چنان ديد كه هيچكس از اين گروه را به صلاح نتواند آورد ، مگر سياهان كه خيانتشان سبكتر بود و گناهشان آسانتر . و او ، كه خدا راى وى را و الا بدارد ، چنان ديد كه مقرريهاى قديمشان را به جاى نهد و آنها را با امتحان تصفيه كند كه مىدانست كه سپاهها را از پياده چاره نيست .
وى ، كه خدا دستورش را و الا بدارد ، دستور داد كه در حضرت وى هر كه را كه از شر وى ايمن توان بود و زحمتش سبك باشد و به استقامتش اميد توان داشت ( 130 به خدمت گيرند . تكيهء امير مؤمنان به خداست و توفيقش از او . بنزد تو و نزد امثال تو پيادگانند كه كسانى از آنها را كه اطاعتشان خلل دارد و كسانى را كه به درستى و صلاح باز مىآيند بهتر مىشناسى ، اگر كسى كه از او خشنودى به اصل مقررى خويش قانع باشد او را نگهدار و بر مقررى خويش بدار و هر كه را خواستى عوض كنى كار وى با تو است و خدا كمك دهنده است . » سخن از برداشتن ابن مقله از وزارت و وزارت ابن مخلد در جمادى الاول ، به روز چهارشنبه چهارده روز مانده از ماه ، محمد بن على ابن مقله از وزارت برداشته شد و در خانهء خلافت كس بر او گماشته شد و در آنجا بداشته شد . محمد بن ياقوت سالار نگهبانان ، ابو القاسم ، سليمان بن حسن مخلدى را حاضر كرد كه بنزد خليفه رفت كه وزارت خويش را به دو داد و خلعتش داد .
سليمان با خلعتهايى كه بر او بود به خانه اى رفت كه ابن فرات و وزيران پس از وى در آن سكونت داشته بودند ، سپس از آنجا به كشتى خويش رفت و به منزل خويش رفت .
ابن مخلد ، عبيد الله كلواذى را بر ديوانهاى سواد و اهواز و فارس و كرمان بجاى

6935