نصر حاجب توانست كرد اين بود كه مقررى آن مرد را قطع كرد و او را تبعيد ، كرد ، سپس دربارهء تصدى نازوك مشورت داد كه با پيادگان سخت - گرفت و در كارشان صلابت نمود و از عمل وى دربارهء آنها سپاسگزارى كردند .
در اين سال سالار حج اسحاق بن عبد الملك بود .
( 97 آنگاه سال سيصد و يازدهم درآمد .
سخن از رخدادها كه به سال سيصد و يازدهم بود از اخبار بنى عباس اين سال در بغداد و اطراف آن ، بر مردم سخت بود ، چندان كه آن را سال ويرانى نام نهادند ، از آن رو كه على بن محمد فراتى در اين سال براى بار سوم به وزارت گماشته شد و حامد بن عباس وزير و على بن عيسى را گرفت و اين به روز پنجشنبه بود ، نه روز مانده از ربيع الاخر . آنگاه جنابى و قرمطيان شب دوشنبه چهار روز پس از وزارت وى وارد بصره شدند .
و چنان بود كه خبر وزارت ابن فرات و گرفتن حامد و على بن عيسى همان وقت از جانب كسى كه با جنابى و ياران وى مكاتبه مىكرده بود به آنها رسيده بود ، زيرا كسانى از بصريان معتمد حكايت كردند كه قرمطيان به روز ورود با آنها مىگفته بودند : « واى شما ، سلطانك شما از دور كردن اين پير از خويشتن چه منظور داشت ؟ خواهد دانست كه پس از وى چه مىبيند . » ميگفتند : « ما نمىفهميديم چه مىگويند ، اما پس از آن كه خبر گرفتن حامد و على و وزارت ابن فرات رسيد دانستيم كه منظور قرمطيان چه بود و چنان كه مردم وسيلهء آن را حدس زدند و به درستى آن معتقد شدند همانوقت خبر بر بال پرنده اى به آنها رسيده بود . »

6895