و در كنار وى در مقام باب الشام به گور شد ، بروز يكشنبه نه روز رفته از جمادى الاول .
در آن وقت هشتاد و سه ساله بود .
در اين سال ، از پى كشته شدن احمد بن اسماعيل ، خبر آمد كه يكى طالبى و حسنى ، معروف به اطروش ، در طبرستان قيام كرده و بخويشتن مىخواند .
در آخر همين سال احمد بن عبد الصمد هاشمى درگذشت . وى نقيب بنى - هاشميان عباسى و طالبى بود و آنچه را وى عهده دار بود به برادر ام موسى سپردند كه هاشميان از اين بناليدند و خواستند آنچه را ابن عبد الصمد به عهده داشته بود به پسرش محمد دهند كه پذيرفته شد . احمد بن عبد الصمد به روز مرگ هشتاد و دو سال داشت . . .
آنگاه سال سيصد و دوم درآمد .
سخن از رخدادهايى كه به سال سيصد و دوم بود از اخبار بنى عباس در اين سال شفيع خادم ، معروف به مقتدرى ، با گروهى از سپاهيان و سواران و پيادگان بر نشست و سوى خانه حسين بن احمد معروف به ابن جصاص رفت ، بدر شرابى سالار نگهبانان نيز به دو پيوست ، شفيع كس به درها گماشت و هر چه را در خانهء ابن جصاص بود از مال و جواهر و فرش و اثاث و برده و اسب بر گرفت .
در همان وقت صندوقهاى مهرزده بردند كه مىگفتند در آن جواهر است و ظرفهاى طلا . در خانهء ابن جصاص يك فرش سلطانى يافتند كه ارزش آن معلوم نبود ، و هم در خانهء وى از جامه هاى گرانقدر مصر پانصد صندوق بدست آمد . خانهء ابن جصاص را بكندند و در بستان آن مالهاى گزاف از آن وى يافتند كه در كوزه هاى سبز مدفون شده بود و قمقمه ها كه سر آن را با سرب اندوده بودند و به همان صورت كه بود به خانهء مقتدر بردند . ابن جصاص را گرفتند و بند پنجاه رطلى آهنين بر او نهادند

6824