نام کتاب : صلة تاريخ الطبري ( دنباله تاريخ طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : عريب بن سعد القرطبي جلد : 1 صفحه : 6810
أبو الأغر نكوهش كرد ، مقتدر به دو نوشت كه بازگردد كه بازگشت و بداشته شد ، اما كسان همسخن بودند ، بىخلاف ، كه به روزگار ابو الاغر ، سوار مردى از عرب و عجم ، دليرتر و گشاده دستتر و بيباكتر از وى نبود . آنگاه سال دويست و نود و هفتم در آمد . سخن از رخدادها كه در اين سال بود از اخبار بنى عباس در محرم اين سال ، براى مقتدر پسرى تولد يافت و دستور داد نام وى را بر علمها و سپرها و دينارها و درمها و نشانها بنويسند ، اما اين مولود نزيست . در همين سال ، شش روز رفته از محرم ، نامهء مونس خادم به سلطان رسيد كه در غزاى خويش با روميان كه ياد آن در سال نود و ششم رفت ، بر آنها غلبه يافته و هزيمتشان كرده و از روميان كشتارى بزرگ كرده و كافران بسيار از آنها به اسيرى گرفته ، نامهء وى در اين باب در بغداد براى عامه خوانده شد پس از آن مونس بازگشت . در اين سال ، طاهر بن محمد صفارى مالى را كه از اموال فارس بر عهده داشت نداد و دفع الوقت كرد ، سبكرى غلام عمرو بن ليث نوشت و فرستادن و پرداخت مال را ضمانت كرد و اجازه خواست كه طاهر را با دو برادرش ، به اسارت ، به در سلطان فرستد كه اين از او پذيرفته شد . پس سبكرى و يارانش بر ضد آنها فراهم آمدند و نبردى سخت ميانشان رفت و عاقبت سبكرى بر فارس و كرمان تسلط يافت و طاهر و دو برادرش را سوى سلطان فرستاد كه در عماريهاى سرباز واردشان كردند و فرستاده سبكرى خلعت گرفت . وقتى ليث بن على بن ليث از آنچه سبكرى با طاهر و يعقوب پسران محمد كرده بود خبر يافت خشمگين شد و به آهنگ فارس روان شد ، سبكرى به مقابلهء وى رفت
6810
نام کتاب : صلة تاريخ الطبري ( دنباله تاريخ طبرى ) ( فارسي ) نویسنده : عريب بن سعد القرطبي جلد : 1 صفحه : 6810